برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

تمامی صندوق های بازنشستگی کشور  عملا ورشکسته هستن و یه جورایی خودشون حقوق بگیر دولت شدن!!! تامین اجتماعی تا حدی وضعش بهتره ولی داره نفس های آخرش رو می کشه و بزودی تامین اجتماعی هم به جرگه ورشکستگان ملحق میشه. تو ایم شرایط بحرانی که باید تصمیمات کاملا عاقلانه برای نجات این صندوق ها گرفت؛ ما همچنان داریم به شیوه غلط گذشته ادامه می دیم. یکی از شیوه های غلط که از گذشته در کشور ما رایج بوده اینه که اگر مثلا کسی بخواد بعد از 20 سال کار (به جای 30 سال کار) پیش از موعد بازنشسته بشه، بهش 2/3 حقوق بازنشستگی تعلق می گیره؛ یعنی اگر حقوق یازنشسته ای با 30 سال کار یک میلیون تومان باشه ما به کسی که 20 سال کار کرده ششصدو شصت و شش هزار تومان پرداخت می کنیم.

اما یک محاسبه نسبتا ساده نشون میده؛ تو کشوری مثل ما که میشه چیزی در حدود 6 درصد سود سالانه بیش از تورم به دست اوورد؛ باید به کسی که میخواد با 20 سال بازنشسته بشه کمتر از 400 هزار تومان پرداخت بشه!!! یعنی ما داریم به ازای هر یک میلیون حقوق بازنشستگی؛ چیزی حدود 300 هزار تومان  پول زیادی پرداخت می کنیم (به افرادی که پیش از موعد بازنشته میشن) که فشار مضاعفی رو به صندوق های بازنشستگی در حال احتضار وارد می کنه!!!هزینه چنین تصمیات اشتباهی برای کشور خیلی خیلی بیشتر از هزینه چیزهای پر سر و صدایی مثل اختلاس و اینجور چیزهاست ولی کسی اصلا توجهی به این تصمیمات اشتباه نداره.

انگیزه نوشتن این مطلب این خبر بود.

یکی از خوانندگان وبلاگ این سوال رو از من پرسیده:

"سلام.خسته نباشید.من دانشجو ارشد برق هستم.زمانی که که واس کنکور درس ریاضی مهندسی رو میخوندم توی قسمت انتگرال مختلط همش واسم سوال بود که این عددی که بدست میارم چیه اصلا>مساحته؟حجمه؟طوله؟.توی انتگرالهای یگانه که مساحت زیر نمودار به دست می آد ولی انتگرال مختلطو درک نکردم هنوز.اگه میشه راهنمایی کنین.توی قسمت انتگرال روی منحنی و روی سطح ریاضی2 هم متوجه نشدم چیو دارم حساب میکنم.ممنون میشم اگه راهنمایی کنید."

-----------------------------------------

در مورد انتگرال مختلط بزارید اول خیالتون رو راحت کنم که هیج تعبیر هندسی و یا فیزیکی مفیدی نداره و در واقع یک تعمیم سر راست از انتگرال توابع حقیقی هست. در کتاب توابع مختلط نوشته چرچیل که معروف‌‌ترین رفرنس درس توابع مختلط در سطح دانشگاه هاست در انتهای بخش 40 این کتاب نوشته شده:


"Definite integrals in calculus can be interpreted as areas, and they have other interpretations as well. Except in special cases, no corresponding helpful interpretation, geometric or physical, is available for integrals in the complex plane"


  البته این به معنی مفید نبودن انتگرال مختلط نیست!!! مثلا فرم کلی تبدیل لاپلاس معکوس رو میشه به شکل یک انتگرال مختلط نوشت (به بخش 88 کتاب توابع مختلط چرچیل ویرایش هشتم رجوع کنید)  و یا بعضی از انتگرال های حقیقی رو که با روش های عادی نمیشه حساب کرد؛ میشه به فرم مختلط جواب اونها رو به دست اوورد که احتمالا این موضوع رو در درس ریاضیات مهندسی دیدید.

اما برای اینکه به هر حال بدونیم این عددی که توی انتگرال مختلط به دست میاد چی رو نشون میده و اصلا چی هست. اول باید برگردیم به مفهوم ضرب اعداد مختلط. هر عدد مختلط چیزی جز یک بردار در صفحه نیست و بنابراین یک طول داره و یک زاویه با جهت مثبت محور ایکس ها: وقتی که  دو عدد مختلط

\begin{array}{l}
{z_1} = {r_1}{e^{i{\theta _1}}}\\
{z_2} = {r_2}{e^{i\theta 2}}
\end{array}

 رو در هم ضرب می کنیم به یک عدد مختلط می رسیم که اندازه اش به اندازه حاصلضرب این دو عدد مختلط هست و زاویه اش با محور ایکس ها برابر مجموع زوایای این دو بردار هست.یعنی

{z_1}{z_2} = {r_1}{r_2}{e^{i({\theta _1} + {\theta _2})}}

اما از طرفی انتگرال تابع مختلط f(z) روی مسیر C رو میشه به صورت زیر در نظر گرفت:

\int\limits_C {f(z)dz =  {\lim }\limits_{\max \{ \Delta {z_i}\}  \to 0} } \sum\limits_{i = 1}^n {f({z_i})\Delta {z_i}}

اونوقت براساس چیزهایی که تا اینجا گفتم معنی \int\limits_C {f(z)dz}  با کمی اغماض این میشه:

" اگر به هر نقطه از مسیر C برداری به نام u که از دوران بردار {f(z)} به اندازه زوایه شیب خط مماس بر منحنی C در آن نقطه به دست می‌آید نسبت دهیم؛ و بعد میانگین این بردارهای u را حساب کنیم \int\limits_C {f(z)dz}  به دست می‌اید."

خلاصه همه این حرف ها اینه که: "  انتگرال گیری مختلط: محاسبه میانگین بردارها است." (که این بردارها به مفهومی که در بالا گفتم هستند). 

---------

در مورد قسمت بعد سوال که تعبیر انتگرال خط و انتگرال سطح چیه؛ تو اغلب کتاب های ریاضی عمومی به طور مفصل این موضوعات توضیح داده شده (مثلا کتاب ریاضیات عمومی توماس). مثلا در مورد انتگرال خط روی مسیر C؛ فرض کنید روی این منحنی دیواری ساخته شده که ارتفاع دیوار در هر نقطه ی منحنی ؛ برابر مقدار تابع f(x,y) تو اون نقطه باشه. در این صورت انتگرال خط تابع f(x,y) روی این مسیر C برابر است با مساحت دیوار است.



پ ن: اگر در آینده فرصت کنم؛ یک ویدیو با متلب و یا کتابخانه matplotlib پایتون می سازم (هیچی مثل پایتون نمی تونه خوب نمودار بکشه!!!)که  مفهوم انواع انتگرال ها رو به صورت یک انیمیشن نشون بدم. شاید توی عید فرصت این کار فراهم بشه. به شرطی که تا اون موقع انجام این موضوع یادم نره!!!

نیوتن دانشمند جالبی بوده؛ گاهی وقت ها برای چند سال هیچ کاری نمی کرده؛ بعد یهو چند ماه فوران می کرده و تو این دوره فوران کلی نتیجه جدید کشف می کرده.

منم گاهی شبیه نیوتن میشم؛ البته نه شبیه دوره فورانش؛ بیشتر شبیه دوره سکوتش می شم!!! یعنی گاهی وقت ها به مدت چند روز هیچ کاری؛ دقیقا هیچ کاری نمی تونم انجام بدم. حالا علتش چیه نمی دونم. 

تنها نکته مثبت این حالت اینه که خیلی نگران نمی شم چون نیوتن هم مثل من بوده!!!

از شانس بدمون تو حیاط خونمون درخت سیبم نداریم لااقل تو این مدت  یه چیزی کشف کنیم!!!

الآن به سایت پلیس راهنمایی رانندگی مراجعه کردم تا میران جریمه های رانندگیم  رو بفهمم. و وقتی که وارد بخش استعلام میزان تخلفان رانندگی شدم؛  سایت بالا نیومد!!! 

امشب که سایت بالا نیومد؛ ولی این سایت یه ایراد دیگه هم داره اونم اینه که وقتی شما جریمه ای رو پرداخت می کنید بلافاصله اون جریمه از تخلفات شما حذف نمیشه و حذف شدنش چند روز طول می کشه!!! اینکه جریمه هایی که انجام شده چند روز بعد تو سایت پلیس ثبت بشه کاملا طبیعیه (چون بالاخره بعضی از قبض ها دستی صادر میشن و اطلاعاتشون بعدا وارد سایت پلیس میشه)؛ اما اینکه بعد از پرداخت جریمه چند روز طول میکشه تا جریمه های پرداختی از تو این سایت حذف بشن غیر طبیعی هست و باید بلافاصله پاک بشن!!!

--------------

راستی دو گیگ اینترنتی رو که قرار بود بابت سرشماری اینترنتی بدن؛چی شد؟ دادن یا نه؟


-------------

پ ن: امروز به سایت پلیس راهنمایی و رانندگی رفتم مشکلی نداشت. گفتم این رو اینجا بگم تا بی انصافی نشده باشه!!!

یک حسنی که دوران تحصیل فوق لیسانس و دکتری برای من داشت؛ مطالعه داخل اتوبوس هر هفته در مسیر رفت و برگشت به تهران بود!!! نصف این مطالعه؛  مطالب غیر درسی بود و نصفشم درسی!!! بیش از نصف مقالاتی رو که دوران تحصیلات تکمیلی نوشتم؛ ایده هاش رو داخل اتوبوس به دست اووردم و تو اتوبوس بهشون فکر کردم.

کتاب های غیر درسی هم که خوندنشون تو اتوبوس فوق العاده بود؛ چون گاهی اینقدر از  کتابه خوشم میومد که اصلا دوست نداشتم اتوبوس به مقصد برسه و من مجبور بشم خوندن اون کتاب رو متوقف کنم. 


------------------

البته اون وسط های دکتری؛ خیلی فشار روم بود و باید تا نزدیک های شب تهران تو دانشگاه میموندم و بعد میومدم خونه و فردا صبحشم باید میرفتم سرکار؛ اون موقع ها دیگه تو اتوبوس کاری نمی تونستم کنم و همینطوری خوابم می گرفت. یکبار که خیلی خسته از تهران برگشتم وقتی از ماشین پیاده شدم؛ یه تاکسی اینجا بود که سوار شدم؛ و توی ماشین هم همش چشام بسته بود؛ یه مرتبه راننده گفت شما نمی خوای پیاده شی اخرشه؛ من چشمم رو باز کردم دیدم همه مسافرا پیاده شدن؛ و چون هوا تاریک بود من اصلا نمی دونستم الان کجاس شهریم که پیاده شم؛ اصلا نمی دونم راننده کجا رفته بود؛ الکی به راننده گفتم که من تو این شهر مسافرم و شهر رو نمی شناسم؛ من رو ببر میدون مطهری!!! 

 ولی سال اخر دکتری؛ اوضاع کاملا روبه راه بود؛ مقالاتم رو فرستاده بودم و کاری نداشتم جز انتظار برای اومدن جوابشون؛ دیگه از اون خستگی های قبلی هم خبری نبود و راحت میشد تو اتوبوس کتاب غیر درسی خوند.

------------------------------------

100 سال قبل کسانیکه کارشون درست کردن نعل برای اسب ها بود فکر نمی کردن که اونها آخرین نسل از صنعتگرانی باشن که دارن نعل تولید می کنن؛ البته اونها میومدن تو خیابان و کم کم می دیدن که یه وسیله به نام خودرو ساخته شده که داره کاره اسب رو می کنه. حدس می زدن که دنیا داره تغییر می کنه اما  باور نمی کردن!!!

ما امروز در چنین موقعیتی هستیم؛ فناوری داره روز به روز بارهای سنگینی رو که رو دوش ماست رو بر میداره. و ابزار ساخت بشر قادر هستن به مراتب بهتر از خود بشر کارها رو انجام بدن. 

در صد سال آینده چه شغلی برای انسان ها باقی می مونه؟ 

جواب: عملا هیچ شغلی.

مثلا خودروهای بدون راننده؛ شغل میلیون راننده و صافکار و افسر راهنمایی و اموزشگاه های رانندگی رو از بین می برن!!!تراکتورهای بدون راننده زمین ها رو شخم می زنن و کمباین های بدون راننده اون ها رو درو می کنن!!! قبل از اینکه علائم بیماری ظاهر بشه؛ گوشی ها موبایل بیماری رو تشخیص و چه بسا به صورت خودکار فرایند درمان رو هم شروع کنن!!!

پس اون موقع انسان ها چی کار می کنن؟

جواب: فقط تفریح!!!

------------

در صد سال آینده هوش مصنوعی به چنان مرحله ای از تکامل میرسه؛ که برتریش رو نسبت به هوش انسانی دیکته می کنه. به نظر میرسه که اون موقع لحظه ای هست که انسان ها به مرز بازنشستگی میرسن؛ همونطور که نعل سازها رسیدن!!! ما الآن مثل نعل سازهای 100 سال قبل هستیم که کم کم داریم خودروها (سیستم های ساده مبنتنی  بر هوش مصنوعی ) رو تو خیابون ها می بینیم. خوش به حال آدم های 100 سال بعد!!!

تقریبا همه کسانی که من می شناسم و خودم؛ از نرم افزارهای قفل شکسته استفاده می کنیم و کتاب ها رو هم به صورت غیر قانونی دانلود و استفاده می کنیم.کتابی رو که نویسنده شاید برای نوشتنش ماه ها و شاید سال ها وقت گذاشته. این که صاحب یک کالایی توان این رو نداره که دزدی ما رو تحت پیگرد قرار بده؛ باعث نمیشه که دزدی ما موجه بشه!!! بلکه بدتر دزدی ما رو ناجوانمردانه تر هم می کنه. این کار ما مثل زدن جیب یک نابینا می مونه؛ که چون اون نمی تونه قیافه ما رو ببینه ما خیالمون راحته که گیر نمی افتیم. حالا هم ما با خیال راحت نرم افزارها و کتاب ها رو به صورت غیر قانونی دانلود و استفاده می کنیم؛ و چون صاحبان اصلی این آثار قدرت پیگرد ما تو ایران رو ندارن، ذره ای از این عمل ناجوانمردانه مون احساس شرمساری نداریم.

علت نوشتن این پست این بود که چند وقتی بود که دنبال یک کتاب بودم تا این که چند روز پیش یه نسخه پی دی اف از اون کتاب رو گیر آووردم!!! ولی وقتی می خواستم کتاب رو بخونم حس خوبی نداشتم.

قبلا در مورد ناقص بودن اطلاعاتی که در سایت پلیس نوشته شده مطلب نوشته بودم.

 امروز بازم برای گرفتن پاسپورت برای پدر و مادرم به پلیس+10 رفتم؛ چند روز قبل هم رفته بودم و فرم های مربوطه رو گرفته بودم و مدارک لازم رو هم پرسیده بودم و همه رو برده بودم. ولی وقتی که رفتم اونجا مدارک رو بدم؛ بهم گفتن باید شناسنامه یکی از فرزندان پدر و مادرت رو هم بیاری !!! در حالیکه این موضوع نه در سایت پلیس گفته شده و نه تو زمانیکه داشتم فرم ها رو می گرفتم این رو گفتن. مجبور شدم دوباره بیام خونه وشناسنامه با خودم ببرم(من کارت ملیم پیشم بود ولی قبول نکردن).

من به این نتیجه رسیدم که هر چقدر هم شما مدارک رو کامل ببرید؛ آخرش می گردن و یه چیزی رو پیدا می کنن که تو نداشته باشی و همون رو میخوان!!! اگر من همه  مدارکی رو هم که تو خونه داریم  رو هم با خودم می بردم فکر کنم می گفتن برو کپی کارنامه دوم ابتداییت رو بیار!!! و اگر کپی کارنامه رو هم می بردم؛ می گفتن برو برابر اصل بکنش بیار!!!

من نمی دونم اصلاح کردن مدارک در خواستی تو سایت پلیس چقدر کار می بره که این کار ساده رو هم انجام نمی دن!!! 

---------------

مسئله بعدی هم اینکه تا کار ما انجام بشه نزدیک به 3 ساعت طول کشید. این همه جوون بیکار؛ چند نفر بیشتر استخدام کنید تا کارها سریعتر انجام بشه. اینجوری هم اون کارمندان بنده خدا که تو پلیس +10  کار می کنن؛ خیلی اذیت میشن؛ چون اینقدر ارباب رجوع دارن که فرصت سر خاروندن هم ندارن و هم مردم عادی علاف میشن. اگرم مشکل بار مالی استخدام نیرو هست به نظرم میشه این مشکل رو حل کرد. و اونم اینکه افراد وقتی وارد مرکز پلیس+10 میشن این آپشن رو داشته باشن که بخوان کارشون عادی انجام بشه یا ویژه!!! کسانیکه حالت ویژه رو انتخاب می کنن می تونن مبلغی مثلا 5 هزار تومان بیشتر پرداخت کنن تا کارشون سریع انجام بشه؛ دولت می تونه این پول ها رو صرف استخدام نیروی جدید در بخش ویژه کنه. این کار واقعا به نفع همه هست.

اولا عده ای به این شکل استخدام و دارای شغل میشن

ثانیا مقداری از بار کاری کارمندان فعلی کم میشه

ثالثا افرادی که علاف شدن به کارشون ضربه میزنه؛ می تونن با پرداخت مبلغ کمی (5 هزار تومان) و انتخاب حالت ویژه  سریع برن و به کارشون برسن.

رابعا افرادی هم که حالت عادی رو انتخاب می کنن هم کمی کارشون سریع تر انجام میشه چون یه عده می رن به سمت خدمات ویژه؛ و بخش عادی هم کار سریعتر جلو میره.

در واقع گرفتن چنین تصمیمی بهینه پارتو هست؛ بدون اینکه وضع کسی رو بدتر کنه؛ وضع عده زیادی رو بهتر می کنه.

---------------------------------------------

تنها ایرادی که ممکنه به این کار گرفته بشه اینه که این کار تبعیض امیزه و کسی که وضعش بهتر باشه میتونه بیشتر پول بده و سریعتر کارش انجام بشه و کسی که پول کمتری داره باید بیشتر منتظر بمونه. اگرچه این حرف اشتباه نیست اما مسئله اینه که وضعیت فعلی هم در واقع تبعیض آمیز هست؛ چرا که یک ساعت منتظر موندن برای دو تا آدم مختلف هزینه های متفاوتی داره واسه کسی که بیکاره شاید این یک ساعت مهم نباشه اما مثلا این یک ساعت برای یک مغازه دار و یا یک راننده تاکسی اتفاقا مهم هست. تو حالت فعلی هم مثلا یک ساعت انتظار داره تبعیض میزاره بین افراد!!! به عده ای ضرر میزنه در حالیکه به عده ای دیگه نه!!!

پ ن: سال ها قبل که همه قبض ها باید دستی پرداخت میشد؛ قبض های جریمه رو  فقط بانک ملی دریافت می کرد و اغلب هم چون شعب شلوغ میشد؛ پرداخت قبض کلی طول می کشید تو یکی از این شعب که من زیاد می رفتم؛ یه پیر مردی بود صبح می اومد تو شعبه و صف می گرفت هر موقع نزدیک نوبتش میشد؛ نگاه می کرد ببینه که؛ تو انتهای صف کی عجله داره؛ می رفت ازش یه پولی می گرفت و صفش رو می داد به اون و دوباره تو انتهای صف وای میستاد تا نوبتش بشه. فکر کنم درامدش از درامد اون کارمند بانک بیشتر بود و به اقتصاد هم کمک بیشتری می کرد. چون مثلا برای من که اون موقع دانش اموز دبیرستانی بودم؛ صف وای سودن شاید اهمیت زیادی نداشت ولی این کار این پیرمرد کمک می کرد افرادی که عجله دارن و هزینه فرصت تو صف وایسودن براشون بالاست کارشون سریعتر راه بیفته.

امروز داشتم آئین نامه ارتقا اساتید رو نگاه می کردم. که یکی از بنداش مربوط به این بود که اساتید باید حداقل یک مقاله فارسی داشته باشن. ولی من هر چی فکر می کنم نمی فهمم فایده این کار چیه؟ از بقیه هم پرسیدم اونها هم نمی دونستن. مقالات علمی؛ مثل مقالات روزنامه ای در مورد پفک نمکی و چیپس نیست که فارسی نوشته بشه تا عموم مردم بتونن ازش استفاده کنن. 

مقالات علمی هر زمینه عموما فقط توسط حرفه ای های اون زمینه قابل خوندن و فهمیده شدن هست؛ که این حرفه ای ها هم اولا تو هر زمینه محدودن و ثانیا تو کل دنیا پخشن. مثلا در زمینه دکتری من به جز من و استاد راهنمام و یکی دو تا از شاگردهای استاد راهنمام هیچکس دیگه ای تو ایران کار نمی کنه و اگر مثلا من یه مقاله فارسی هم بنویسم؛ در بهترین حالت فقط این دو سه نفر میتونن مقاله رو بخونن!!! بگذریم از اینکه در بسیاری از زمینه ها اصلا ما مجله فارسی نداریم مثلا در ریاضی و  در گرایش هایی مثل هندسه یا آنالیز عددی اصلا مجله فارسی  وجود نداره که حالا بخواهیم براش مقاله هم بنویسیم.

فرض کنید اصلا یک مجله فارسی انالیز عددی هم وجود داشته باشه و توش هم مقاله نوشته بشه؛ به جز اساتید و دانشجویان دکتری آنالیز عددی مگه کس دیگه ای هم میتونه و یا میاد این مجله رو بخونه؟ مسلما نه. این اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی هم براشون فرقی نمی کنه که مقاله فارسی باشه یا انگلیسی (تازه خوندن مقالات فارسی به دلیل معادل های عجیب و غریبی که به کار برده میشه سخت تر هم هست).

روی هم رفته میشه گفت:

اگر مقاله به انگلیسی نوشته بشه؛ x نفر ایرانی احتمالا اون رو بخونن و y نفر خارجی

اما اگر مقاله به فارسی نوشته بشه باز هم حداکثر همون x نفر ایرانی اون رو میخونن و 0 نفر خارجی.

کاملا واضحه که حالت اول به مراتب بهتر از حالت دوم هست.