برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

فرض کنید استادی متوجه شده که یک دانشجویی؛ یک سوال دو نمره ای رو تقلب کرده و فقط هم همون یک سوال رو تقلب کرده. باید چقدر از نمره این دانشجو بابت این تقلب کم کنه؟

----

یکی از جواب های ممکن بر پایه آمار و احتمال این هست که:

من حدس می زنم کمتر از 10 درصد تقلب ها توسط اساتید کشف میشه؛ بنابراین یک دانشجویی که یک سوال دو نمرهای رو تقلب می کنه به احتمال 90 درصد 2 نمره گیرش میاد و به احتمال 10 درصد گیر میفته و مشمول یک ضرری میشه. میزان این ضرر اگه بخواد عادلانه باشه باید به قدری تعیین بشه که امید ریاضی سود دانشجو بشه صفر یا در اینجا

0.9*2=0.1*(میزان مجازات)=====>

میزان مجازات=18

یعنی تصمیم عادلانه در مورد دانشجویی که یک سوال دو نمره ای رو تقلب کرده اینه که 18 نمره ازش کم بشه!!! تاره با این تصمیم هم دانشجویی که تقلب می کنه ؛ ضرر نکرده و فقط متوسط سودش!!! صفر شده.

-----

(با فرض این که 10 درصد تقلب ها توسط اساتید کشف میشه {به نظرم میزان کشف تقلب حتی کمتر از این هم هست}) اگر متوسط اساتید و معلمان؛ مجازاتی که برای تقلب در نظر می گیرن بیشتر از 10 برابر نمره سوالات تقلب شده باشه؛ میزان تقلب بین دانشجوها کاهش پیدا می کنه و اگر مجازات کمتر باشه (اغلب معلمان و اساتید؛ بعد از اینکه دانشجوی متقلب کلی چونه زد به کسر نمره همون سوال تقلب شده اکتفا می کنن!!!) میزان تقلب افزایش پیدا می کنه.

یکی از اتفاقاتی که تو سال های اخیر افتاده اینه که ظرفیت دوره دکتری افزایش پیدا کرده و دیگه تقریبا همه اساتید دانشجو دکتری دارن اونهم به تعداد زیاد!!! این موضوع باعث شده هم اساتید و هم دانشگاه ها توجه چندانی به دانشجوهای ارشد نداشته باشن. توی مقطع لیسانس بالاخره یک کلاس و امتحانی هست و همین موضوع اساتید رو مجبور می کنه که یه وقتی برای مقطع لیسانس اختصاص بدن. اما تو مقطع ارشد بعد از سال اول دیگه کلاسی هم نیست. و اساتید هم درگیر دانشجوهای دکتراشون هستن و دانشجوهای ارشد به امان خدا رها میشن.

اغلب یک مقاله ای به دانشجوی ارشد داده میشه و ازش خواسته میشه که اون مقاله رو بخونه اگر داخل اون مقاله آزمایشی انجام شده, اون رو تکرار کنه و یا اگر الگوریتمی هست؛ کدش نوشته بشه و از اینجور کارها... و اگر هم تونست خودش کمی نتایج جدید به دست بیاره.

اما دانشجوهای ارشد تازه از لیسانس اومدن؛ اغلب این افراد سطح زبان انگلیسی شون افتضاحه!!! توانایی برنامه نویسی و کار با نرم افزارشون تقریبا صفره؛ اگر قراره کار آزمایشگاهی انجام بدن تا قبل از ارشد اصلا کار آزمایشگاهی جدی انجام ندادن!!! اگر قراره دیتایی به دست بیارن اصلا نمی دونن چطوری باید این کار رو بکنن...

 البته بلد نبودن هیچ کدوم از این موارد هم هیچ اشکالی نداره و کاملا طبیعی هست و اصلا یکی از مهمترین اهداف مقطع ارشد یادگیری همین جور چیزاست. اما مشکل از اون جایی شروع میشه که دانشجوها برای یادگیری چنین چیزهایی دست تنها رها میشن؛ هیچکس نیست که بهشون کمک چندانی کنه و خم و چم راه رو بهشون نشون بده. همین موضوع باعث میشه این افراد اغلب دچار استرس بشن.

اغلب دانشجوهای ارشدی که من می بینم؛ یه چند صفحه مقاله دستشون هست که زیر تک تک کلمات مقاله هم خط کشیدن و معنی فارسی تک تک لغات رو بالای اونها نوشتن و اینقدر این مقاله رو خوندن تا بفهمن چی توش نوشته که برگه هاش اینقدر کهنه شدن که اگر کسی ندونه فکر می کنه اینها پاپیروس هایی هستن که از مصر باستان جا مونده.یکسال به همین منوال طی می کنن و اخرش هم یک چیزی رو سر هم می کنن و به عنوان پایان نامه ارائه میدن؛ پایان نامه های ارشد هم در شرایط فعلی (به دلیل افزایش تعداد دانشجویان دکتری) نه از طرف داوران و نه از طرف خود اساتیدجدی گرفته نمیشه و با انبوهی از اغلاط!!! از پایان نامه ها دفاع میشه. دوره ارشد بهترین زمان برای یادگیری چیزهایی هست که توی پاراگراف دوم و سوم نوشتم. ولی اغلب به دلیل رهاشدگی دانشجویان ارشد این اتفاق نمی افته؛ و پایان نامه ازشد جز یک مقدار خستگی دستاورد دیگه ای برای دانشجوها نداره. البته هستن کسانیکه تو دوره ارشد خودشون همه کارها رو به درستی انجام میدن و پایان نامه خوبی هم ارائه میدن ولی این کار با زحمت زیادی انجام میشه که اگر این چنین افرادی درست تر هدایت میشدن می تونستن کارهای به مراتب بهتری رو هم ارائه بدن.

اساتید باید بیشتر از دانشجوهای دکتری به دانشجوهای ارشد کمک کنن؛ چون بالاخره دانشجوهای دکتری ارشد رو سپری کردن و لم کار دستشون هست ولی دانشجوهای ارشد اینطور نیستن. از دانشجوهای ارشد وقتی خواسته میشه که یک ارائه بدن (مثلا سمینار بدن) اغلب حتی نمی دونن چی باید بگن, از کجا شروع کنن ، چی تا پاورپوینتشون بزارن و چی رو نزارن و ... واغلب کسی هم نیست که بهشون بگه باید چی کار کنن.

دوستی با مردم نیمی از خردمندی است. امام رضا علیه السلام

همه ما کم و بیش در موقعیت هایی قرار می گیریم که از دست افراد دیگه ناراحت بشیم.در چنین شرایطی گذشت کردن به مراتب بهتر از مبارزه برای پیروزی هست. ( هر کس یه جوری این مبارزه با کسی که ناراحتش کرده رو انجام میده؛ یکی فحش میده، یکی زد و خورد راه میندازه؛ یکی پشت سر  اون فرد غیبت می کنه؛ یکی نقشه می کشه تا سر بزنگاه انتقام بگیره و ...).

هر کسی می تونه به راحتی برآورد کنه که هزینه ای که باید بابت این مبارزه صرف میکنه به مراتب بیش از هزینه ای هست که بابت گذشت می کنه (گذشت در لحظه ای که انجام میشه؛ سخت هست و هزینه داره؛ هیچکدوم از ما راحت نیستیم از کسی که بهمون بدی کرده بگذریم!!!)

همیشه سعی کنید خودتون رو جای اون فر دیگه هم قرار بدید.شاید اون شخص به دلایل مختلف و مشکلاتی که باهاش روبرو هست الان تحت فشار روانی باشه و به خاطر این کاری کنه که شما رو ناراحت کنه. یادتون باشه که تلاش برای تلافی کردن باعث نمیشه که اون شخص از ناراحت کردن شما دست برداره و فقط باعث میشه اون شخص بر کار اشتباهش مصرتر بشه.

تجربه بهم ثابت کرده که هر موقع خواستم بدی کسی رو تلافی کنم؛ بیشتر ضرر کردم.

به خصوص اینکه خیلی وقت ها افراد واقعا از ته دل نمی خوان ما رو ناراحت کنن ولی اخلاقشون اینجوری هست؛ مثلا بعضی ها خیلی سریع عصبانی میشن که این به خاطر ساختار ژن های اوناست و ممکن هست پزشکی در آینده پیشرفت کنه و بتونه این افراد رو معالجه کنه (با از کار انداختن ژن هایی که مربوط به عصبانیت هست) وقتی که ما در برابر این افراد عصبانی بشیم؛ مثل این هست که ما روی زخم یک بیمار نمک بپاشیم!!! وقتی که در برابر یک فرد عصبانی ما واکنش برابر نشون میدم؛ به خاطر اینکه شرایط اخلاقی اون به شکلی هست که بیشتر عصبانی میشه در واقع ما داریم اون رو بیشتر از حدی که به ما آزار رسونده مجازات می کنیم و این نامردیه!!!

امام على علیه السلام : عذر برادرت را بپذیر و اگر عذرى نداشت برایش عذرى بتراش.