برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

من براساس سن بلوغ پسران و دختران و همچنین سن یائسگی در زنان و کمی محاسبه به فرمول زیر برای سنی که طبیعت برای ازدواج مردان و زنان مناسب میدونه رسیدم:

 

سن پسر=1.1*(سن دختر)+4

میخواستم ریز محاسباتم رو اینجا بنویسم که دیدم شاید حوصله خواننده سر بره و فقط فرمول نهایی رو نوشتم.

براساس این فرمول طبیعت برای یک دختر:

18 ساله پسر حدودا 23.8 ساله رو مناسب میدونه

20 ساله پسر حدودا 26 ساله رو مناسب میدونه

25 ساله پسر حدودا 31.5 ساله رو مناسب میدونه

30 ساله پسر حدودا 37 ساله رو مناسب میدونه

35 ساله پسر حدودا 42.5 ساله رو مناسب میدونه

==============================

نحوه به دست آوردن رابطه بالا:

دختران در سن حدود 9 سال قمری  (حدود 9 سال شمسی) و پسران 15 سال قمری (حدود 14.5 سال شمسی) به سن بلوغ میرسن. یعنی  در طبیعت یک پسر حدود 14 ساله همزمان با یک دختر حدود 9 ساله به بلوغ میرسه و توانایی فرزند آوری پیدا میکنه. زنان در حدود 50 سالگی یائسه میشن و توانایی فرزندآوری شون رو از دست میدن. مردان هم تقریبا از حدود 60 سالگی به بعد توانایی فرزند آوریشون رو از دست میدن (ما خیلی به ندرت مردی رو میبینیم که بعد از 60 سالگی صاحب فرزند شده باشه و یا زنی در سن بالاتر از 50 صاحب فرزند شده باشه). پس طبیعت یک زن 50 ساله و یک مرد 60 ساله رو تقریبا هم زمان از دور فرزند آوری خارج میکنه.

حالا معادله خطی می نویسیم که از نقاط (14و9) و (60و50) عبور کنه. معادله این خط میشه:

y - 60 = \frac{{60 - 14}}{{50 - 9}}(x - 50)

که اگر معادله رو ساده کنیم میشه: (در این معادله  x سن دختر و y سن پسر هست).

y = 1.122x + 3.9

برای سهولت محاسبات من اعداد رو تا یک رقم بعد از اعشار گرد کردم تا فرمول سر راست تری داشته باشیم، که به فرمول زیر رسیدم:

y = 1.1x + 4

 

 

امام حسین علیه السلام:

"«اکسِبُوا الْحَمْدَ بِالنُّجْحِ وَلا تَکتَسِبُوا بِالْمَطلِ ذَمّاً»؛ [کشف الغمه، ج. ۲، ص. 29.]با تلاش و کوشش و موفقیت، تشویق و ستایش دیگران را به دست آورید و با تنبلی و بی تحرکی، خود را در معرض سرزنش قرار ندهید.

--------------

من دلائل العالم إنتقادة لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر.


از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .

(بحارالانوار،ج75،ص119)

مطلب خیلی خوبی از احمد رحمتی که فارغ التحصیل کارشناسی ریاضی دانشگاه قم و فارغ التحصیل ارشد ریاضی دانشگاه صنعتی شریف هست که برای من ارسال کرده و فکر کنم کمک خوبی برای دانشجویان و به خصوص داوطلبان ارشد باشه.:

_______________

"درباره مزایا و معایب ارشد شریف خوندن برای دانشجویانی که لیسانسشون رو در دانشگاههای شهرستان خوندن"

 

1- شریف از نظر مساحت دانشگاه بسیار کوچیکی محسوب میشه. تقریبا یک دهم دانشگاه قم! تقریبا هر رشته ای دانشکده ی خودشو داره و بنابراین فاصله ی بین دانشکده ها خیلی کم هست و دانشگاهی فشرده محسوب میشه. اما با این حال فضای سبز خوبی داره. یعنی بر خلاف دانشگاه های شهرستان مثل قم و ... که اکثرا محیطشون بیابون یا غیر مفید هستند، در شریف، یا ساختمان هست یا خیابان یا فضای سبز.

"به طور متوسط" کسانی که لیسانس رو در شریف خوندن از نظر علمی، کیلومترها از دانشجویان دانشگاه های شهرستان جلوترند. مثلا خیلی از بچه های لیسانس تایپ با لاتک رو بلدند، دروس ارشد رو به صورت اختیاری برمیدارند!! و المپیادی و مدال آور هم که به وفور یافت میشه.

اکثر کسانی که در مسابقات ریاضی مدال میارند، البته اونایی که اپلای نمیکنند، در مقطع ارشد همدیگه رو در شریف میبینند. به همین خاطر مدال نقره و برنز انجمن ریاضی ایران رو داشتن خیلی اونجا مایه ی افتخار نیست. چون در سطح مسابقات جهانی هم مدال میارند. جو اونجا به شدت علمی هست و برعکس دانشگاه تهران، دانشگاهی سیاسی نیست. از دوستانم که لیسانس در امیرکبیر بودند و ارشد در شریف، شنیدم جو شریف خیلی مذهبی تر از امیرکبیر هست! (جو امیرکبیر مذهبی نیست)

 

 

 

2- به قول یکی از اساتید ریاضی دانشگاه قم که خودش فارغ التحصیل شریف بود، در دانشگاه قم اگر یه کم درس بخونی دیده میشی، ولی در شریف اگه یه کم درس نخونی دیده میشی!

با اینکه ورودی های شریف جزء بهترین های کشور هستند ولی اخراج شدن در شریف کاملا معمول هست! به خصوص دانشجویان ارشدی که لیسانس رو در دانشگاه های نه چندان خوب گذروندن کاملا در معرض مشروطی و اخراج شدن هستند! حتی اگر مدال برنز، نقره و یا حتی  طلای مسابقات ریاضی یا المپیاد ریاضی داشته باشند!

در مقطع ارشد دو بار مشروطی در اغلب موارد منجر به اخراج میشه، به همین خاطر اگر کسی یک بار مشروط بشه، دیگه همیشه استرس خواهد داشت!

شریف از لحاظ امکانات و ساختمانها مدرن هست (برخلاف دانشگاه تهران که دانشکده های قدیمی و کهنه داره). استخر در حد تیم ملی داره. کتابخونه های دانشکده ی ریاضی (با نام پروفسور مریم میرزاخانی) و دانشکده فیزیک(با نام پروفسور عبدالسلام) بسیار شیک و لاکچری هستند. رستوران آزاد داره. و یه فودکورت(نوع خاصی از رستوران) داره که در نوع خودش در بین دانشگاه های ایران منحصر به فرده و توش حتی قسمتی داره که دانشجویان میتونند با پلی استیشن 4 فوتبال بازی کنند.

پارک علم و فناوری، شتاب دهنده و ... داره و شرکتهای متعدد دانش بنیان رو در خود یا اطراف دانشگاه جای داده که به محیط بزرگتری به نام ناحیه ی نوآوری شریف معروفه.

بیش از 180 تا استاد تمام(پروفسور) داره! اساتید برجسته و اسم و رسم دار به وفور یافت میشند. امتحان ها اکثرا سنگین هستند و فشار زیادی به دانشجویان وارد  میشه و ممکنه از استرس زیاد، دانشجو دچار مشکلات روحی بشه. مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی داره.

برای کسی که میخواد حسابی درس بخونه و جو علمی براش مهمه درس خوندن در شریف عالیه.

 

 

 

3- در سلف و مسجد و کلا هر جایی ممکنه دانشجویانی رو ببینید که درباره اپلای حرف میزنند. اپلای کردن کاری طبیعی محسوب میشه. اکثر اساتید ریاضی، دکتری رو در خارج خوندند ولی چند تاشون هم هستند که دکتری رو در خود شریف خوندن.

دانشجویان دو رشته ای لیسانس هم در اونجا یافت میشند، مثلا برق -ریاضی و ...

سطح دانشجویان لیسانس خیلی بالاست چون هم از اول خوب آموزش میبینند، هم در محیط علمی قرار دارند و هم اکثرا در بهترین مدارس تهران درس خوندن! و کسانی که از جاهای غیرخوب میان کاملا اختلاف سطح رو متوجه میشند. یعنی مثلا در دوره ی لیسانس برای خودشون کسی بودند در دانشگاه خودشون ولی در ارشد در شریف احتمال داره یه دانشجوی متوسط و یا حتی ضعیف باشند. (البته احتمال اینکه در ارشد خوب باشند صفر هم نیست! و ممکنه خوب تلاش کنند و بتونند)

در شریف شب امتحان یا حتی هفته ی امتحان معنی نداره و نمیشه درسو تلنبار کنیم تا هفته ی آخر و انتظار داشته باشیم که موفق هم بشیم.

فرجه ی خوبی قبل از امتحانا داده میشه(حدود 20 روز!!) ولی چون اونجا سخت میگیرند زیاد نیست!

 

 

 

 

4- در سال اول شاید به نظر برسه اساتید سخت گیری میکنند ولی کم کم برای دانشجو، طبیعی میشه و به نظر میرسه درستش هم همینه و بقیه ی دانشگاه ها زیادی آسون میگیرند! برای همین یه جور غرور کاذب در دانشجویان شریف ممکنه پیدا بشه که بقیه ی دانشگاه ها رو خیلی حساب نمی کنند! اساتید، سطح علمی بالایی دارند ولی روی دانشجو هم زیاد حساب میکنند!

ممکنه وقتی از دانشگاهی مثل قم فارغ التحصیل میشید، دیگه برنگردید اونجا، ولی شریف طوری هست که بخواید دوباره سر بزنید. یعنی برنامه های متنوعی داره و انجمن فارغ التحصیلانش خیلی قویه و یه ساختمان بزرگ در اختیار داره. به فارغ التحصیلانش کارت فارغ التحصیلی میده که یک کارت اعتباری بانکی هم همزمان محسوب میشه و باهاش میشه در کتابخانه مرکزی همچنان عضو بود! و تخفیف های متنوع داره برای استخر دانشگاه و ...  ولی از همه مهمتر اینکه با این کارت میشه ورود کرد به دانشگاه!(چون شریف روی ورود به دانشگاه خیلی حساسه و بدون کارت یا مجوز ورود یا مهمان شدن توسط یک شریفی دیگر، سخت بشه واردش شد!)

ولی محیط داخل دانشگاه خیلی بازه و مخصوصا برای دانشجویان قم تفاوت کاملا مشهوده!!

در کل اسم بزرگی داره و در هر جایی این اسم برای فارغ التحصیلانش مزیت آوره؛ در شغل و .... ، حتی در خواستگاری! :) ولی اگه طرف نتونه فارغ التحصیل بشه ممکنه ضربه ی روحی شدیدی بخوره. بنابراین فقط اگه مطمءن هستید که واقعا دانشجو هستید و از اول ترم، خوب درس میخونید، انتخاب خوبیه. در ضمن اگه هدفتون از شریف رفتن، فقط اپلای کردن بعدش باشه، از بقیه ی دانشگاه ها هم میشه اپلای کرد و نیازی نیست خیلی اصرار به شریف رفتن داشته باشید. چون ممکنه مثلا اگر امیرکبیر برید کمتر بهتون سخت بگیرند، پس بهتر بدرخشید و راحت تر اپلای کنید!

 

 

 

5- پس باید خوب فکر کرد و بدون تعارف، لقمه ی اندازه ی دهنتون بردارید! با این اوصاف شریف برای کسی که صرفا در کنکور ارشد رتبه ی خوبی میاره، ممکنه بهترین انتخاب یا بدترین انتخاب باشه!

در مورد جو مذهبی بگم: مسجد شریف خیلی فعاله و برنامه های زیادی داره. هییت الزهرا در شریف مستقر هست و دارای قدمت و اعتبار هست. هر سال اردوی مشهد (در حد هزار نفری!) داره. پیاده روی اربعین و ... داره. حتی به علت استقبال دانشجویان، نماز جماعت دوبار برگزار میشه!!

هم مسجدش پره، هم کتابخونه هاش و ...

البته به علت کوچکی فضای دانشگاه و زیاد بودن تعداد دانشجو (بالای 12 هزار نفر) همه جا پر از دانشجوست.

از اون جا که شریف دانشگاهی صنعتی هست(رشته های مهندسی و علوم پایه داره و تک و توک رشته های مدیریت MBA، اقتصاد، فلسفه علم) پس خبری از دانشجویان پر سر و صدای انسانی، تربیت بدنی، هنر و پزشکی نیست و این جوی متفاوت با دانشگاه تهران ایجاد میکنه.

یعنی در صحبتهای عادی بچه های شریف، عباراتی مثل "اگر و تنها اگر" و ... زیاد شنیده میشه :)

یه نکته هم اینکه از نظر تیپ دانشجویان، فقط شامل بچه های درس خون سوسول نمیشه!(اتفاقا اونا زیاد نیستند).

آدمای بد دهن یا معتاد یا ... هم مثل هر جای دیگه (البته با درصد کمتر!) یافت میشند. کسانی که اگر در خیابون ببینید باور نمیکنید دانشجوی شریف باشن!

------------

پ ن: ممنوون از آقای رحمتی عزیز که تجربیاتش رو با ما به اشترک گذاشت. شما هم اگر تجربیاتی دارید برای من ارسال کنید تا با نام خودتون منتشرش کنم.

پیشرفت های علمی جدید باعث شده، که این امکان برای خانواده ها فراهم بشه که بتونن جنسیت فرزندانشون رو تعیین کنن. مثل هر پدیده نو ظهور دیگه‌ای باز یک عده که مخالف هر نوع پیشرفتی هستند دور می افتن که این کار درست نیست، (نمونه اش این دکتر متخصص زنان). و جالبه که پای اخلاق رو میکشن وسط و میگن تعیین جنسیت اخلاقی نیست. 

من نمی دونم کجای این کار غیر اخلاقی هست، گویا بعضی ها خودشون رو معیار قرار دادن و هر کاری که خودشون دوست نداشته باشن رو غیر اخلاقی میدونن.

به نظرم تعیین جنسیت کاملا اخلاقی هست و میتونه کمک های زیادی رو به جامعه کنه.

-------

به طور طبیعی به ازای هر 105 تولد پسر 100 نوزاد دختر در گونه‌ی انسان ها متولد میشه. در نبرد برای بقا در میان سایر حیوانات، این نسبت پسر به دختر، برای انسان ها به دست اومده تا شانس بقای گونه انسان رو در برابر سایر گونه های حیوانی ماکزیمم کنه.

ولی حالا ورق برگشته؛ ما دست بالا رو در برابر همه حیوانات داریم و به نوعی همه رقبای طبیعی مون رو شکست داده و به زانو درآوردیم. دیگه شاید این نسبت 105 نوزاد پسر به 100 نوزاد دختر بهینه نباشه. اگر منتظر طبیعت باشیم هزاران سال طول خواهد کشید تا طبیعت  بتونه به تدریج این نسبت رو اصلاح کنه. سرعت پیشرفت فناوری  ما خیلی بیشتر از سرعت تکامل در طبیعت هست.

خلاصه حرفم اینه که در نسبت 105 پسر به 100 دختر اخلاق مخلاقی در کار نبوده، ما با هزاران هزار گونه جانوری در نبرد برای به دست آوردن منابع بیشتر در جدال بودیم و این نسبت بیشترین شانس برای موفقیت رو به گونه‌ی انسان در برابر سایر گونه‌ها میداد. ولی حالا ما به طور مطلق برتری مون رو بر همه حیوانات (به جز احتمالا سوسک ها و موشها . دی) دیکته کردیم. دیگه این نسبت کارا نیست. کشوری که بتونه در شرایط فعلی نسبت بهتری رو بتونه پیدا کنه، میتونه از سایر کشورها جلوتر بیفته.

من حدس می‌زنم با توجه به اینکه میزان مرگ و میر مادران در حین تولد فرزندان نسبت به گذشته خیلی خیلی کمتر شده و بازدهی کاری زنان در ایام بارداری به شدت پایین میاد. الآن نسبت بهینه مرد به زن باید حدود 120 نوزاد پسر به 100 نوزاد دختر باشه. 

بهتره با سرمایه گزاری درست و تشویق درصدی از زوج ها به تعیین جنسیت فرزندشون، پسر زایی رو حدود 15 درصد افزایش بدیم. کشوری که زودتر به فکر باشه و زودتر این کار رو انجام بده، میتونه یک سر و گردن از بقیه جلوتر بیفته.

خداوند در بخشی از آیه 141 سوره نسا میفرمایند: "ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا" یعنی: "وخداوند تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین سلطه ای برمؤمنان داشته باشند"

پس ما اگر بخواهیم طبق دستور خداوند عمل کرده باشیم، باید زودتر از دیگر کشورها به فکر باشیم و با به دست آوردن نسبت بهینه تعداد نوزادن پسر به دختر و تشویق خانواده ها به تعیین جنسیت بر اساس این نسبت، اجازه ندیم دیگران زودتر از ما از این فرصتی که فن آوری جدید در اختیارمون فرار داده استفاده کنن.

باز معلوم نیست کدوم کوسه ای کابل اینترنت ایران رو خورده که هیچکدوم از سایت های خارجی باز نمیشن!!!