برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

۶ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

یکی از خوانندگان وبلاگ در مورد مرگ مایکل عطیه کامنت گذاشته که : "  چه چشم زدنی، 90 سالش بود".

سوال اینه

الف) اگر یک فردی 90 سالش باشه، چقدر میتونیم انتظار داشته باشیم که تا 91 سالگی بتونه عمر کنه؟

ب) اگر یگ فردی 35 ساله باشه، چقدر میتونه امیدوار باشه که تا 36 سالگی زنده اس؟

----

توزیع عمر انسان‌ها از توزیع نرمال پیروی می کنه، من فرض می کنم میانگین عمر انسان ها 75 سال با واریانس 225 (معنیش اینه که انحراف معیار رو 15 گرفتم که برای عمر انسانها تخمین معقولی است )

اگر متغیر تصادفی X نشان دهنده طول عمر انسانها باشه پس 

جواب الف) فرض کنید 

A زنده ماندن یک شخص تا 91 سالگی باشه و 
B زنده ماندن شخص تا 90 سالگی باشه.

پاسخ قسمت الف میشه
P(A|B) = \frac{{P(A \cap B)}}{{P(B)}} = \frac{{1 - P(X \le 91)}}{{1 - P(X \le 90)}} = 0.9
یعنی 90%  احتمال داشت که مایکل عطیه تا سن 91 سالگی عمر کنه!!! این احتمال 90 درصد عدد بالایی هست، پس اونهایی که انتظار دارن یه فرد 90 ساله زود بمیره، تخمینشون کاملا اشتباه هست. (پس مایکل عطیه چشم خورده. دی)

---------
جواب قسمت ب هم میشه: 99.9% یعنی یه فرد 35 ساله به احتمال بیش از 99 درصد 36 سالگیش رو هم خواهد دید.
---------------

حالا احتمال اینکه یه فرد 99  ساله بتونه تا بیشتز از 100 سال عمر کنه چقدر هست؟ (جواب 87 درصد)

احتمال اینکه یه فرد 90 ساله بتونه تا 100 سالگی عمر کنه چقدر هست؟ (جواب 30 درصد)

احتمال اینکه یه فرد 36 ساله بتونه تا 100 سالگی عمر کنه چقدره؟ (جواب 4 درصد)

احتمال اینکه یه فرد 80 ساله تا 90 سالگی عمر کنه چقدر هست؟ (جواب 43 درصد)

احتمال اینکه یه فرد 36 ساله تا 75 سالگی عمر کنه چقدر هست؟ ( حدود 50 درصد، متاسفانه احتمالش خیلی هم بالا نیست)
احتمال اینکه یه فرد 36 ساله تا 60 سالگی عمر کنه چقدر هست؟ ( حدود 85 درصد،)

_______________
پ ن1: اغلب افراد مسن اشتباها احتمال مرگشون رو خیلی بالا تخمین میزنن درحالیکه اینطور نیست.




پست موقت: متاسفانه من فرصت نکردم برگه های میان ترم رو تصحیح کنم.

ریاضیدان نام آشنا مایکل عطیه 2 روز قبل مرد. همین چند ماه قبل بود که درباره ادعاش که گفته بود حدس ریمان رو اثبات کرده، توی این پست " آیا حدس ریمان اثبات شده است؟" نوشتم. اونجا نوشتم که:

"حدس ریمان یکی از 7 مسئله هزاره هست که بنیاد ریاضیات کلی  برای حل هر کدوم یک میلیون دلار جایزه تعیین کرده. حدس پوانکاره یکی از این مسائل بود که در سال 2003 توسط گریگوری پرلمان ریاضیدان پرآوازه روس حل شد، اما این ریاضیدان روس جایزه رو نپذیرفت. حالا هم اگر حدس ریمان توسط مایکل عطیه اثبات شده باشه، سال ها طول میکشه که این اثبات به تایید جامعه ریاضی برسه و تا اون موقع به احتمال زیاد، مایکل عطیه مرده و این یعنی یک ملیون دلار این مسئله، مثل یک میلیون دلار حدس پوانکاره تو جیب ینیاد ریاضیات کلی میمونه!!!"

به چند ماه نکشید بنده خدا مایکل عطیه مرد. احتمالا چون ادعا کرد که حدس ریمان رو توی 90 سالگی اثبات کرده؛ بعد همه گفتن وای این تو 90 سالگی قضیه به این سختی رو حل کرده، و به همین سادگی چشم خورد و مرد. به خاطر همین هست که من وقتی مسئله های حل نشده رو حل می کنم، هیچ جا نمی گم!!! 

مرگ خیلی میتونه به ما نزدیک باشه، پس قدر روزهایی که داریم رو باید بدونیم.

یکی از چالش هایی که اغلب دختران مجرد و به خصوص کم سن و سال مثلا 19-20 ساله‌ها باهاش مواجه هستن (به ویژه در ازدواج های سنتی) اینه که وقتی خواستگاری براشون میاد، آیا این خواستگار رو قبول کنن و یا منتظر مورد بهتر بعدی باشن؟  مشکلی که هست اینه که: معلوم نیست خواستگارهای بعدی که میان از خواستگار فعلی بهتر باشن . از طرفی اگر خواستگار فعلی رو بپذیرن، اون موقع خواستگارهی بالقوه آینده که ممکن است بهتر از خواستگار فعلی باشن رو از دست میدن. دختران زیادی هستن که بعد از چند سال آرزو میکنن ای کاش به خواستگاری که چند سال قبل داشتن بله می گفتن و یا هستن افرادی که به اولین خواستگارهاشون جواب مثبت دادن اما بعد از چند سال فهمیدن عجله کردن و موقعیت های بهتری میتونسته براشون پیش بیاد.  در واقع احتمالا یکی از سخت ترین تصمیمات هر دختری در طول زندگی همین تصمیم جواب مثبت یا رد دادن به خواستگار فعلی هست. حالا ببینیم ریاضی در این مورد به دختران چه توصیه ای داره.
یک روش میتونه این باشه: فرض کنید دختری میتونه حدس بزنه در طول زندگیش 20 خواستگار خواهد داشت. یک کاری که می تونه انجام بده اینه که k خواستگار اول رو رد کنه بعد، از خواستگار k+1 ام به بعد، هر خواستگار رو با خواستگارهای قبلیش مقایسه کنه و اگر اون خواستگار alpha برابر میانگین خواستگارهای قبلیش کیفیت داشت، اون خواستگار رو بپذیره.
حالا سوال اینه alpha و k  باید چند باشن تا بشه به طور متوسط بهترین نتیجه ممکن رو به دست آوورد؟
-************ از اینجا به بعد رو می تونید نخونید و مستقیم به قسمت نتایج برید*********************
حل تحلیلی این سوال فکر نمی کنم ساده باشه،یا حداقل مهارت های آمار و احتمال من اینقدر بالا نیست که بتونم  این سوال رو به طور تحلیلی حل کنم. بنابراین من برای جواب دادن به این سوال از شبیه‌سازی مونت کارلو استفاده می کنم.
برای  k=0,1,...,19 و alpha=0,0.5,1,...,2 هزار نمونه تولید می کنیم (یعنی فرض می کنیم هزار تا دختر وجود دارن که از این استراتژی استفاده می کنن که k خواستگار اول رو رد میکنن، بعد از خواستگار k+1 ام به بعد هر خواستگار رو با خواستگارهای قبلی مقایسه میکنن و اگر اون خواستگار از نظر کیفیت از alpha برابر میانگین خواستگارهای قبلیشون بهتر بود، اون خواستگار رو میپذیرن.) برای هر مورد 20 عدد تصادفی به کمک توزیع نرمال با میانگین صفر و واریانس 1 تولید کردم. بعد به کمک یک تبدیل خطی این اعداد تصادفی رو به بازه صفر تا 20 بردم (چون تو ایران ما عادت داریم نمراتمون بین صفر تا 20 باشه). با این روش برای هر دختر بهترین خواستگار نمره 20 و بدترین خواستگار ممکن نمره صفر می گیره و بقیه نمراتی بین صفر تا بیست که از توزیع نرمال حاصل شده، می گیرن). برای هرکدوم از اون هزار نمونه امتیاز خواستگار حساب میشه و با تقسیم بر هزار کردن مجموع این این امتیازات میانگین (امید ریاضی) را برای هر حالت 
  k=0,1,...,19 و alpha=0,0.5,1,...,2  محاسبه کردم. نتایج رو این پایین میبینید.





همونطور که جدول بالا نشون میده به طور متوسط  بهترین تصمیم اینه که دو خواستگار اول رد بشن و بعد، از خواستگار سوم به بعد بررسی بشه که اگر اون خواستگار کیفیتش 50 درصد!!! بیش از میانگین کیفیت خواستگارهای قبلی باشه. اون خواستگار پذیرفته بشه. با این روش اگر ایده آل ترین خواستگار نمرخ 20 داشته باشه، نامزدی نصیب شخص میشه که به طور متوسط نمره اش حدود 16 هست. بدترین تصمیم هم اینه که شخص همیشه خواستگارهاش رو رد کنه به این امید که یک خواستگار فوق العاده نصیبش بشه و در حالتی که شخص به اولین خواستگارش جواب مثبت بده (سطر اول جدول بالا)؛ به طور میانگین  یک خواستگار با نمره متوسط 10 نصیبش میشه و کسی هم که خواستگار فعلی خودش رو با قبلی ها مقایسه نکنه (یعنی از یه جایی به بعد خسته بشه و تصمیم بگیره به اولین خواستگاری بعدی که میاد جواب مثبت بده- یعنی ستون اول جدول بالا) باز هم خواستگاری با نمره 10 نصیبش میشه.
پ ن 1: بهتره واریانس هر کدوم ار این تصمیمات هم حساب بشه، تا ریسک هر تصمیم به دست بیاد.


پزشکی قانونی اعلام کرد که راننده اتوبوس دانشجویان دانشگاه آزاد هنگام حادثه سکته نکرده بود. البته این موضوع نیازی به گفتن پزشکی قانونی هم نداشت، دانشجویانی که داخل اتوبوس بودن این موضوع رو عنوان کرده بودن که راننده تا آخرین لحظه برای متوقف کردن اتوبوس تلاش کرده.

واقعا این خیلی برخورد ناجوانمردانه ای هست که مقصر حادثه رو راننده ای اعلام کنن  که می تونست راحت خودش رو از ماشین بیرون پرت کنه و جونش رو نجات بده، اما این کار رو نمی کنه، شجاعانه تا اخرین لحظه پشت فرمون وایمیسه تا بتونه اتوبوس رو متوقف کنه. این راننده یک قهرمان هست بهتره مجسمه اش ساخته بشه و در دانشگاه نصب بشه.

بعضیا فکر می کنن میتونن خدا رو گول بزنن مثلا میگن اگر خدا به ما ثروت زیادی میداد 90 درصدش رو در راه کمک به مردم صرف می کردیم مثلا مدرسه میساختیم، برای نیازمندان خونه میساختیم ، بیمارستان میساختیم و ...

به نظرم اینجور افراد پیش خودشون فکر کردن که خدا هم یکی مثل خودشونه و میخوان گولش بزنن!!! پیش خودشون فکر میکنن اگه خدا گول بخوره و مثلا 100 میلیارد به  اینا پول بده، 90 میلیاردش رو در راه خدا میدن (اگه واقعا راست گفته باشن)  10 میلیاردش رو هم میزارن تو  جیب خودشون ، هم ثواب کردن هم 10 میلیارد گیرشون اومده!!! 

تازه این افراد بعضی وقت ها فکر می کنن از خدا خیلی بیشتر میفهمن!!!  مثلا فکر میکنن خدا اشتباه کرده که پول رو به افرادی غیر اونها داده و الا اگر به اینها میداد، اینها خیلی بهتر در راه خدا صرفش می کردن.

به نظر من توی این جور حرف ها که خدایا به من پول زیادی بده تا در راه تو انفاق کنم؛ نوعی منم منم وجود داره.

به نظرم آدم باید همیشه بگه خدایا کاری کن هیچکس به من محتاج نشه نه اینکه بگه خدایا به من پول بده تا من به نیازمندان بدم!!! مگه خدا خودش نمیتونه این پول رو بده حتما باید بده دست تو، تا ببخشی!!!

اینجور افراد کلا دارن برای خدا پیش شرط میزارن، به زبان بی زبانی میگن خدایا اگر میخواهی ما کمک کنیم یه پول زیادی به ما بده ما یه درصدی برای خودمون کارمزد برمیداریم  و بقیه اش رو هم در راه تو صرف می کنیم. واقعا فرض رو بر این بزاریم که خدا این کار رو هم کرد، اینجور بخشنده بودن چه ارزشی داره. این درست مثل این میمونه که یه نفر از روری زمین هزار تومن پیدا کنه و بعد بندازه توصندوق صدقات و بعد پیش خودش احساس خوشحالی کنه که چه فرد نیکوکاری هستم که هزار تومن صدقه انداختم!!!

بخشش اونه که بدون پیش شرط باشه. 

بعضی ها هم هستن که یه چیزی میبخشن یا یه کار خوبی می کنن و دائما دوست دارن مردم اونها رو تحسین کنن و اگر این تحسین رو دریافت نکنن افسرده میشن و حتی از کار خوبشون پشیمون میشن. درسته که باید هر کار خوبی رو تحسین کرد اما این دلیل نمیشه که انجام دهنده اون کار خوب انتظار پاداش و تحسین داشته باشه. اگر اشتباه نکنم عده ای به امام علی علیه السلام گفتن که ما کار خوب می کنیم ولی مردم قدر ما رو نمی دونن و امام جواب داد: ان الله یحب المحسنین (بخشی از آیه 195 سوره بقره): خدا نیکوکاران رو دوست دارد. (وقتی خدا نیکوکاران رو دوست داره قدرشناسی یا ناشناسی مردم دیگه چه اهمیتی داره!!!)

امام حسین علیه السلام : إنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَیکُم مِن نِعَمِ اللّه ِ عَلَیکُم فَلاتَمَلُّوا النِّعَمَ ؛ [ . بحار الأنوار ، ج 74 ، ص 205 .]
امام حسین علیه السلام :نیاز مردم به شما از نعمت هاى خدا بر شما است ؛ از این نعمت افسرده و بیزار نباشید .