برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

دیگه کم کم داریم ساعات آخر سال 97 رو طی می کنیم. کلا فکر می کنم سال 97 روی هم رفته برام سال خوبی بود و ازش راضی بودم. برای سال جدید چند تا تصمیم مهم دارم که ان شالله وقتی عملیشون کردم اینجا می نویسمشون.

---------

فکر می کنم تو سال های اخیر خیلی واقع گراتر و عملگراتر شدم.اغلب ما آدم ها در برابر مشکلات چهار واکنش احتمالی نشون میدیم:

1- خودمون رو سرزنش می کنیم.

2- دیگران رو سرزنش می کنیم،

3- خودمون رو گول میزنیم و وانمود می کنیم که مشکل مهم نیست.

4- دنبال راه چاره می گردیم.

بزارید یه مثال بزنم، فرض کنید شما دارید داخل یه کوچه راه میرید که یک مرتبه می بینید یه شیر گرسنه داره بهتون نزدیک میشه، ما در برابر این مشکل یکی از چهار کار ممکن رو انجام میدیم:

1- شروع می کنیم به سرزنش خودمون که اصلا چرا حواسم رو خوب جمع نکردم و وارد کوچه ای شدیم که توش شیر داره.

2- راه دوم اینکه شروع به سرزنش دیگران کنیم و بگیم خاک تو سر پلیس که اجازه میده تو کوچه ها شیر بیاد.

3- خودمون رو گول می زنیم که شیر که ترس نداره، اصلا اگر اومد طرفمون شکارش می کنیم!!!

4- راه چهارم اینه که با تمام سرعت شروع به فرار کردن کنیم!

واضحه که بین این چهار راه حل، فقط چهارمی هست که تا حدی میتونه شانس زنده بودن ما رو افزایش بده. من فکر می کنم تو سال های اخیر در برابر مشکلاتی که باهاشون مواجه شدم، بیشتر سمت راه حل چهارم رفتم که به نظرم همون راه حل عملگرایانه اس.

------------

امیدوارم سال آینده سال خیلی خوبی برای ایلان ماسک هم باشه. همه دنیا یه طرف این ایلان ماسک عزیز یه طرف، امیدوارم کلی پول بدست بیاره تا رویای سفر به مریخ رو محقق کنه. 

متاسفانه هنوز بخش بزرگی از مردم ایران این توهم رو دارن که علت گران شدن کالاها این هست که یه عده سودجو دارن کالاها رو گرون میفروشن و با نظارت دقیق جلوی اونها رو میشه گرفت و مانع از گرون شدن کالاها شد!!! 

یه آشنایی ماشینم رو از من قرض گرفته بود که از شانس بدش با ماشینم تصادف می کنه و ماشین مقداری صدمه دیده، برای من موضوع اصلا مهم نیست اما مسئله اینه که اون آشنا، بیخودی خیلی احساس شرمندگی میکنه و اصرار زیادی داره که حتما هزینه تعمیر رو پرداخت کنه. هزینه تعمیر هم زیاد نیست.

حالا من با این مشکل روبرو هستم که از یک طرف به هیچ وجه نمی تونم قبول کنم که اون هزینه تعمیر رو بپردازه و از طرف دیگه می بینم این عدم پذیرش من باعث میشه احساس شرمندگی اون آشنا خیلی خیلی بیشتر بشه.

احساس می کنم پذیرش اینکه اون هزینه تعمیر رو بده باعث خرد شدن خودم میشه و از طرفی اگر قبول نکنم که اون هزینه رو بده اون آشنا بیشتر خرد میشه!!! من به هر زبونی بهش گفتم که واقعا برام اهمیتی نداره که این اتفاق افتاده ولی قبول نمی کنه. ای کاش این اتفاق نمی افتاد نه به این دلیل که ماشین کمی صدمه دیده بلکه به این دلیل که اون موقع  من مجبور نبودم که  این تصمیم سخت رو بگیرم.

نمی دونم کار خوبی که باعث شرمندگی بیشتر یه نفر دیگه بشه ( هر چند ما اون خجالت شخص رو بیدلیل بدونیم) اصلا کار خوب محسوب میشه یا نه؟

احساس می کنم یه تفنگ رو میز گذاشتن و بهم میگن یا باید به خودت شلیک کنی یا به اون!!! نمی دونم کار درست چیه؟