برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

۵ مطلب در بهمن ۱۴۰۰ ثبت شده است

نوع تدریس ریاضیات در مدارس کشور نسبت به 20 سال قبل تغییرات زیادی کرده. در روشی که امروزه در جریان هست به جای اینکه مفاهیم ریاضی به طور صریح آموزش داده بشه، سعی میشه که این مفاهیم خودشون توسط دانش آموز کشف بشوند (که اغلب هم نمی شوند) و  کتاب های مدارس هم بر اساس همین رویکرد بسیار نامفهوم نوشته شده اند . این دو رویکرد آموزش ریاضی یعنی آموزش صریح مفاهیم ریاضی و آموزش از طریق کشف باعث دو دستگی  در مورد نحوه آموزش ریاضی در استرالیا شده. این مقاله گاردین به این موضوع میپردازه. به نظر میرسه رویکرد مبتنی به کشف در استرالیا به طور جدی مورد تردید قرار گرفته. این مقاله از روزنامه گاردین در مورد این موضوع است.

دم اسکوچیچ گرم، خیلی راحت و بدون دردسر و با یک دستمزد خیلی پایین تر از کیروش ایران رو به جام جهانی برد. کیروش از نظر من فقط یک هنر داشت و اونم اینکه مدیریت به سبک  ایرانی ها رو خوب شناخته بود: در ایران برای مدیریت نیاز به هیچ تخصصی نیست فقط کافیه « حرف های گنده گنده بزنی و وعده های چرند بدی و وقتی موفق نشدی به زمین و زمان گیر بدی که دست های پشت پرده نذاشتن». الحق و الانصاف کیروش این سبک مدیریتی رو خوب بلد بود و خوب هم در ایران باهاش جواب گرفت! کیروش میرفت جام جهانی بین ۴ تا تیم رتبه چهارم رو کسب میکرد بعد جوری حرف میزد که انگار قهرمانی جام جهانی رو کسب کرده!
کیروش رفته بود همین اداها رو تو کلمبیا هم در بیاره، فوری دکش کردن بیرون. 

کلاس چهارم و پنجم ابتدایی که بودم، توی زنگ ورزش معلم بچه ها رو دو گروه میکرد. چون حیاط مدرسه دو تا زمین فوتبال داشت، در یک زمین که تیر دروازه درست و حسابی داشت و بزرگتر بود بچه هایی فوتبال بازی میکردن که بازی شون خوب بود. اونهایی هم که فوتبالشون داغون بود توی  زمین کوچک تر دو تا آجر میاوردن و به عنوان تیر دورازه میزاشتن و مشغول بازی با هم میشدن! البته اگر از هر دو گروه میپرسیدید دارید چی کار میکنید هر دو گروه میگفتن معلومه دیگه داریم فوتبال بازی میکنیم!!! این وسط یک عده ای از بچه ها هم بودن خیلی باحال بودن. این عده بازی شون خوب بود ولی عمدا حاضر نبودن برن توی زمین اصلی بازی کنن. اونها میومدن توی همون زمین کوچک و با بچه های ضعیف تر بازی میکردن و طبیعتا مرتب هم گل میزدن و افتخار افرینی میکردن. حتی بعد از هر زنگ ورزش تعداد گل های زدشون رو با افتخار اعلام میکردن!

=====
الآن که بعضی تحقیقات در کشورهای جهان سوم رو میبینم یاد همون دوران می افتم. توی کشورهای جهان سوم یه عده هستند که  اصلا کاری با جریان اصلی تحقیقات تو دنیا ندارن، اینها یک زمینه تحقیقاتی برای خودشون تعریف کردن و به همراه تعداد دیگری از محققین شبیه خودشون در حال جلو بردن علم در آن زمینه هستند!!! به نظرم برای اینکه بگیم یک زمینه تحقیقاتی مهم است و جز جریان اصلی علم محسوب میشه باید ببینیم آیا محققینی از دانشگاه های سطح یک دنیا (مثلا 100 دانشگاه برتر) در سال های اخیر در اون زمینه تحقیقاتی مقاله ای چاپ کردن یا نه؟  اگر چنین محققینی وجود نداشتند باید اون زمینه تحقیقاتی رو خارج از جریان اصلی علم دونست و حکایت همون زمین کوچک حیاط مدرسه ابتدایی ما را خواهد داشت و محققین برتر این زمینه ها هم همون گلزنان برتر زمین کوچک هستند!

این نوع تحقیقات کیفیتش درست مثل خودروسازی ماست. در حالیکه الآن جریان اصلی خودروسازی دنیا تولید خودرو برقی و خودران هست ما مشغول ارتقا دادن پراید به  تیبا و کویک هستیم!!! به عبارت دیگر به پراید هم میگن خودرو و به تسلا هم میگن خودرو
یا این تحقیقات کیفیتش در حد سینمای ماست، در حالیکه سینمای دنیا داره فیلم هایی در حد سیاره میمون ها می سازه همچنان سینمای ما مشغول تولید فیلم با جلوه های ویژه!!! در زمینه ازدواج و طلاق است! به کارگردان سیاره میمون ها هم میگن کارگردان به کارگردان آتش بس هم میگن کارگردان.
===
خلاصه کنم حرف هام رو اگر از نظر شما محمدان بنگلادش و رئال مادرید هر دو باشگاه فوتبال هستند و تیبا و تسلا هر دو خودرو هستند و سیاره میمون ها و آتش بس هر دو فیلم هستند. احتمالا اون مدل تحقیقاتی هم که در جهان سوم مرسوم است تحقیقات است!!!

شاید آزادی اسلحه اونقدرها هم بد نباشه که میگن. اغلب مخالفین آزادی اسلحه، اغلب استدلال قاطعی برای این مخالفتشون   ندارن. به نظر نمیرسه در واقعیت  آزادی اسلحه  مشکل زیادی ایجاد کنه. الله اعلم
 

۱)  در طول تاریخ تا همین 100 سال پیش همیشه اسلحه آزاد بوده، هیچ حکومتی (چه مثبت و چه منفی) تلاشی در جهت محدود کردن اسلحه انجام نمی داده. هیچ گزارشی وجود نداره که مردم از حمل شمشیر و یا تیر و کمان منع شده باشن

۲) تحقیقات علمی تا حالا نتونستن این فرضیه رو که « با ایجاد محدودیت برای اسلحه جرم و جنایت کاهش پیدا میکنه » تایید کنن. بنابراین وقتی تحقیقات علمی با انواع تکنیک های آماری نتونستن به طور قاطع نشون بدهند که محدویت برای استفاده از سلاح گرم مفید است، شاید واقعا این محدودیت مفید هم نباشه.  لزوما چیزی که تصور میشه درست است، ممکنه درست نباشه! تاریخ پر از این نمونه هاست. همه مردم هر روز میدیدن که خورشید داره دور زمین میچرخه و این فرضیه رو داشتن که « خورشید دور زمین میچرخه» اما علم این فرضیه رو نتونست تایید کنه!
 

۳) کشورهای زیادی وجود دارند که اسلحه در اونها آزاد است و جرم و جنایت بسیار پایینی دارند مانند سویس. یا مثلا دارندگان سلاح گرم در اتریش ۳ برابر پاکستان هستند آیا جرم و جنایت در پاکستان بیشتر است یا در اتریش؟
 

۴) آزادی اسلحه باعث ایجاد توازن در جامعه میشه! به هر حال افراد خلافکار و مجرم سلاح رو تهیه میکنن و اگر افراد عادی هم سلاح داشته باشند یک تعادلی در جامعه برقرار میشه. به نظرم یک پیر زن یا پیرمردی که تنها در خانه ای زندگی میکنه با داشتن اسلحه احساس امنیت خیلی بیشتری خواهد داشت. بین یک پیرزن و یک دزد جوان که هر دو اسلحه دارند توزان قدرت بیشتری برقرار است تا بین یک پیرزن چاقو به دست و یک دزد جوان چاقو به دست!!! سال ها قبل با پیرمرد چوپانی صحبت میکردم که بیشتر از 1000 راس گوسفند رو برای چرا به صحرا میبرد، ازش پرسیدم نمی ترسی بیان تو صحرا بکشنت و گوسفندات رو بدزدن، جواب داد: « نه، چون من همراهم اسلحه میبرم»!!!

=============
این پست رو خیلی هول هولکی نوشتم و شاید همه جوانب موضوع رو در نظر نگرفته باشم. فقط خواستم این دلایل رو اینجا نوشته باشم، تا به موضوع آزادی اسلحه از جنبه های دیگر هم نگاه بشه.

فرض کنید دانشجویی در امتحانی یکی از سوالات رو تقلب کرده و استاد هم فهمیده. استدلال دانشجو در اینگونه ار موارد اغلب  این است که من فقط همین یک سوال را تقلب کردم و نمره این سوال را نباید بگیرم اما بقیه سوالات را چون خودم نوشتم پس نمره آنها را باید بگیرم. این استدلال اغلب دانشجویانی است که تقلب شون توسط استاد کشف میشه.
از نظر من دانشجویی که تقلب کرده بی برو برگرد باید درس رو بیفته، نه اینکه فقط نمره سوالی را که تقلب کرده رو نگیره.
دلیلم برای اشتباه بودن استدلال این دسته از  دانشجویان این است که: سیستم نمره دهی استاد باید به گونه ای باشه که هزینه تقلب بیشتر از نفعش باشه، اگر ما بتونیم این کار رو بکنیم خود به خود دانشجو ها کمتر میرن سمت تقلب و الا بعید میدونم با توصیه های اخلاقی و  گفتن اینکه تقلب کار بدی است و ... بشه جلوی تقلب رو گرفت. دانشجویی که سوالی رو بلد نیست چرا تقلب میکنه؟ چون اغلب فکر میکنه سود تقلب بیشتر از ضررش هست. دانشجو با خودش استدلال میکنه: من که این سوال رو بلد نیستم، تقلب میکنم و به احتمال 90 درصد اصلا استاد متوجه نمیشه و در این صورت نمره این سوال رو گرفتم، اگرم استاد متوجه شد بهش میگم همین سوال رو تقلب کردم و نهایتش نمره همین سوال رو که بلد هم نبودم (و بدون تقلب هم نمی گرفتم) از دست میدم بنابراین چیزی از دست نمیدم. بنابراین همیشه فکر میکنه تقلب کردن به نفعش هست. اما اگر دانشجو بدونه به خاطر لو رفتن تقلب در حتی یک سوال کل نمره امتحان رو از دست میده در این صورت هزینه تقلب اینقدر بالا میره که دانشجو راحت تصمیم به تقلب نگیره. مورد بعدی هم اینه که از نظر من در تقلب اون کسی که تقلب رو میرسونه خیلی خیلی بیشتر از کسی که تقلب میکنه مقصر هست. اگر کسی تقلب نرسونه خود به خود تقلبی هم شکل نمی گیره! بنابراین مقصر اصلی کسی هست که تقلب رو رسونده.