لحظات پس از شهادت امام حسین علیه السلام
هنگامیکه امام شهید شد لشگریان شخصی را دیدند که ناله و فریاد می کند به او گفتند ای مرد بس کن این همه ناله و فریاد برای چیست؟ در پاسخ گفت چگونه ناله و فریاد نکنم و حالا آنکه پیامبر خدا (ص) را می بینم که ایستاده است و گاهی به آسمان و گاهی به محل کارزار شما می نگرد و من می ترسم که خداوند را بخواند و نفرین کند و همه اهل زمین هلاک شوند و منهم در میان شما هلاک شوم برخی لشگریان عمر سعد گفتند این مرد دیوانه است روای می گوید از امام صادق پرسید آن فریاد کننده چه کسی بود حضرت صادق فرمود ما او را بجز حضرت جبرائیل (ع) کس دیگری نمی دانیم.
امام حسین بعد از وداع آخر ، یکی دوبار دیگر نیز به خیمه ها می آمد و سرکش می کرد لذا اهل بیت امام، هنوز انتظار آمدن ایشان را داشتند و منتظر بودند تا شاید صدای امام را باری دیگر بشنوند و جمال آقا را زیارت کنند که یکمرتبه صدای اسب حضرت، ذوالجناح بلند شد اهل بیت گمان کردند حضرت دوباره آمد ولی دیدند اسب آمده در حالیکه زین آن واڟگون است اسب امام خود را به خون امام آغشته کرده بود و بلند شیهه می کشید و دستهای خود را بر زمین می زد عده ای از راویان می گویند این اسب آنقدر سر به زمین زد تا جان داد. اهل بیت اسب را بدون صاحب دیدند آنگاه ، فریاد به گریه و شیون بلند شد حضرت دست خود را بر سر گذاشت و فرمود (وامحمداه ، واجداه ، و انبیاه واابالقاسما ، واعلیاه ، واجعفراه ، واحمزتا ، واحسناه ، هذا حسین بالعراد صریع به کربلاء ، محزوزالراس من القفاء ، مسلوب العمامه والرداء ، این حسین است که بر زمین کربلا افتاد، این حسین است که سر او از پشت بریده اند و عمامه و رداء او را به تاراج برده اند. ام کلثوم این جملات را گفت تا بیهوش شد)
روایت شده وقتی امام بخاک افتاد اسبش از او حمایت کرد و بر سواران عمر سعد می پرید و آنها را از زمین می انداخت .اهل بیت تا اسب را دیدن شروع به نوحه سرایی نمودند (نوحه سرایی طبیعت بشر است، انسانی بخواهد در دل خود را بیان کند به صورت نوحه سرایی کسی را مورد خطاب قرار می دهند هر یک از افراد خاندان ، بنحوی نوحه سرایی را آغاز کردند علت اینکه قبل از شهادت حضرت نوحه سرایی نکردند این است که آقا به آنها اذن نداده بود تا من زنده هستم حق گریه کردن ندارید من که شهید شدم البته نوحه سرایی کنید.)هر کدام از اهل بیت طوری با اسب صحبت می کردند ولی سکینه دختر امام که بعدها یکی از زنان عالمه عالم شد که همه علماء برای او اهمیت ویڟه ای قائل شده اند به صورت خاصی نوحه سرایی کرده است که دل همه را سوزانده است. به حالت نوحه سرایی اسب را مورد خطاب قرار داد: ( یا جواد ابی، هل سقی ابی، ام قتل عطشان) ای اسب پدرم وقتی که پدرم رفت تشنه بود آیا او را سیراب کردند یا با لب تشنه به شهادت رساندند.
لشگر دشمن بعد از آنکه حضرت به شهادت رساندند به سوی خیمه ها هجوم بردند و هر
کدام بر دیگری پیش گرفت تا اینکه چادر را از سر زنان بکشند دختران و حرم
پیامبر گریه می کردند . زنان را از خیمه ها بیرون کردند و خیمه ها را آتش
زدند .
منبع (آوینی)
- ۹۲/۰۸/۲۲
و بر سرو صورت می زنند و اشک می ریزند
و همگام با یزید برای حسین شام غریبان می گیرند
و پرونده حسین را می بندند ..
{ دکتر علی شریعتی }