شعور
چند روز پیش شخصی اومده بود پیشم؛ توی این یکی دو ساله همه وقتش رو گذاشته بود روی کنکور دکتری اما موفقیتی کسب نکرده بود.
(اینکه در شرایط فعلی کسی وقت بزاره برای خوندن دکتری برای من یک سوال جدی هست!!!؛ ولی به هر حال او این کار رو کرده بود و موفق هم نشده بود.). از بیکاری شکایت می کرد و مشخص بود که در یک حالت استیصال به سر می بره و من واقعا نمی دونستم؛ چه راهنمایی میشه بهش کرد. یه مشت حرف کلی زدم که" آدم نباید نا امید باشه و حتما مصلحتی بود و ..." اینجور حرف ها شاید اون شخص رو برای چند ساعت آروم کنه ولی دوباره همون افکار چند ساعت بعد میاد سراغش.
من حس کردم چیزی که بیشتر باعث ناراحتی اون شخص شده؛ نه مشکلات خودش که بلکه طعنه هایی هست که دیگرون بهش میزنن.
من حدس میزنم بیش از نیمی از مردم دنیا یه اخلاق خیلی ضایعه ای دارن و اونم اینه که:
اگه یکی ازشون موفق تر باشه؛ با تمام وجود حسودی می کنن و اگر یکی رو افتاده و زخمی ببینن یه گالن آب نمک دارن که فوری به زخمش بپاشن!!!
دوستی داشتم (خدا بیامرزدش دیگه تو این دنیا نیست) وقتی که بار سوم تو کنکور رد شد، دیدمش داغون بود!!! بهم گفت: خودم به خاطر رد شدن کلا داغونم حالا باید برم خونه و سر کوفت های بابام رو هم تحمل کنم!!!
-------------
شعور چیزیه که خیلی ها ندارن!!! و اگر شما اون رو دارید؛ گنجی دارید بی پایان و اگر ندارید فقری دارید که با هیچ ثروتی برطرف نمیشه!!!
-----------
پ ن : امروز بعد مدت ها اومدم وبلاگ بنویسم، این متن رو تا وسط هاش نوشتم که یهو یه کاری پیش اومد نشد اونطور که می خوام تمومش کنم. آخه حسنی مدرسه نمی رفت وقتیم که می رفت جمعه بود!!!
- ۹۶/۰۲/۰۱