برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

تیم پلی استیشن ایران به فینال رسید

شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۰۴:۳۱ ب.ظ

خوشبختانه تیم پلی استیشن ایران در مسابقات جاکاراتا خیلی خوب ظاهر شده و به فینال رسیده. مسابقات داره تو آپارات زنده پخش میشه. تا چند دقیقه دیگه فینال شروع میشه. امیدوارم طلا رو کسب کنیم!!! حیفه که مدال های این رشته این دوره حساب نمیشه ولی از 4 سال آینده (مسابقات آسیایی چین) مدال های این رشته هم حساب میشه.

نصف جوان های ایرانی PES و FIFA بازی می کنن، حیفه که نتونیم قهرمان بشیم. جالبه که گزارشگر هم وجود داره و بازی ها دارن گزارش میشن تو آپارت. 

-------------------

بچه بودم از این پلی استیشن و اینها که خبری نبود؛ یه دستگاه هایی بهشون می گفتن میکرو؛ عکسش رو میتونید اینجا ببینید. ما هم همش میرفتیم بازی کاراته (کنگ فو) رو بازی می کردیم. من بین تمام دوستام اولین نفری بودم که تونستم بازی کنگ فو (یکی از محبوب ترین بازی های اون موقع و محبوب ترین باری در محله ما) رو تا اخر برم و بازی رو تموم کنم. بعد از این افتخار بزرگ و کسب قهرمانی در بازی کاراته، وقتی که میرفتم داخل گیم نت ( البته اون موقع ها ما بهشون می گفتیم مغازه آتاری!!!) دیگه خودم کاراته بازی نمی کردم، وایمیسودم کنار تا بقیه وقتی گیر می کنن من براشون رد کنم.

قارچ خور (سوپر ماریو) هم که برای خودش عالمی داشت، نمی دونم اصلا کسی تونست این بازی رو تا آخرش بره یا نه!!! من با اینکه در زمان خودم یکی از بهترین ها محسوب میشدم، نتونستم به این مهم نائل بشم!!!

-------------

الآن خیلی خانواده ها رو میبینم که نگرانن که بچه هاشون بیش از حد بازی کامپیوتری انجام میدن و میگن قبلا اینجوری نبود. درحالیکه قبلا هم همینجور بود. تو کلاس 4-5 ابتدایی هر چی پول دستم میرسید، می دادم  و می رفتم تو این مغازه های اتاری!!! بازی می کردم. تنها عاملی که باعث میشد نتونیم صبح تا شب بازی کنیم نداشتن پول بود. اون سال ها مدرسه ما سه شیفته بود و کلاس های ما از ساعت 10 صبح شروع میشد تا 2 بعد از ظهر.  من هر روز ساعت 8:30 از خونه میزدم بیرون میرفتم سر را مدرسه یک ساعت بازی می کردم. یه مغازه آتاری بود به اسن مغازه احمد آقا، من اینقدر رفته بودم مغازه اش که گاهی مغازه می سپرد دست من می رفت خودش خونه صبحانه بخوره. الآن که خوشبختانه این وسایل بازی زیاد شده و تو خونه ها هست و بچه ها با خیال راحت بازی می کنن.

------------

بعضی وقت ها چند نفره پولامون رو میزاشتیم رو هم و یه دستگاه میکرو رو شب کرایه می کردیم میاوردیم خونه، تا صبح بیدار بودیم و همش بازی می کردیم.

--------------

الآن دیگه اصلا حوصله این بازی ها رو ندارم ولی هر از گاهی بچه یکی از برادارم مجبورم میکنه لپ تاپ رو به پی سی وصل کنم و باهاش کانتر بازی کنم. هر چند که با اینکه اون 10 سالش هست به راحتی من رو شکست میده!!!

ولی این رو هم اضافه کنم که کلا این بازیها یه وقت تلف کردن تمام عیار هست!!! هر چی از این بازی ها آدم دورتر باشه، راحت تره.


فناوری واقعیت مجازی بزودی انقلاب بزرگی در بازی های کامپیوتری ایجاد میکنه، و احتمالا در آینده ای نه چندان دور، ورزش های مرسوم از رونق میافتن و جاشون رو مسابقات بازی های کامپیوتری می گیره

____________

ایران طوفانی شروع کرد؛ همون ثانیه های اول ایران یک گل به ژاپن زد. گزارشگره هم خیلی با هیجان گزارش میکنه.

پ ن: بازی اول رو حسن پاجانی از بازیکن ژاپنی 3 یر 1 برد.

پ ن 2: متاسفانه ایران بازی رو به ژاپن باخت و نایب قهرمان شد.

  • عباسی

نظرات  (۳)

یه چیز جالب هم بگم. در دستگاه پلی استیشن 1 (سونی 1) برای ذخیره ی اطلاعات بازی، کارت حافظه (مموری) وجود داشت تا مثلا بعدا بازی رو از ادامه بریم، نه اینکه دوباره از اول مجبور شیم بریم. ولی در کنسولهایی مثل میکرو کارت حافظه نداشت تا ذخیره کنیم، اما در عوض تعداد کمی از بازی ها ویژگی جالبی داشتن برای ذخیره ی بازی! به اینصورت که هر وقت میخواستیم ذخیره کنیم موقعیت فعلی بازی رو، یه کد به ما میدادن که اطلاعات فعلی بازیمون مثل اینکه در کدوم مرحله هستیم، چند تا جون داریم، چه ابزاری در اختیار داریم و ... در اون کد، رمزنگاری شده بود و اونو جایی یادداشت میکردیم تا بعدا وقتی کدش رو میزدیم دستگاه بفهمه موقعیت اون موقع ما چه کیفیتی داشت!! یه نوع بازی از سری بازیهای میوه خور این قابلیت رو داشت و همچنین بازی فوتبالیست ها. و طوری بود که اگه شانسی کد میزدیم احتمال اینکه کد معتبری باشه خیلی ضعیف بود که درستش هم همینه. بنابراین اگه یه نفر کد رو به بقیه میداد، اونا هم از ادامه ی بازی میرفتن و این خیلی حال میداد :)
سلام استاد عباسی گرامی.
این میکرو که می فرمایید تا مدتها بعد از شما هم رونق داشت. من حداقل 8 سال فکر کنم از شما سنم کمتر باشه ولی منم در بچگی یعنی قبل از ابتدایی و خود ابتدایی با همین میکرو سرگرم بودم. قبلش یه دستگاهی داشتم معروف به آتاری دستی. که کنسول قابل حمل اون موقع بود!! دو تا باطری قلمی میخورد و چند تایی بازی ساده در حافظش داشت. بچه پولدارهای همسایه کنسول سگا داشتن!! ولی در همون گیم نت های اون موقع که کلوپ یا به قول شما مغازه ی آتاری هم بهش میگفتن پلی استیشن 1 هم پیدا میشد. اتفاقا اسم صاحب آتاری محله ی ما هم مثل محله ی شما احمد آقا بود، معروف به احمد آتاری!!!! منم بخش اعظم سرگرمی و خاطرات بچگی و نوجوانی مو از حدود 6 سالگی تا 18 سالگی با بازی های ویدیویی و کامپیوتری گذروندم. راستی من ماریو که گفته بودید رو تا آخرش رفتم :) تا مرحله ی 8_4 داره یعنی 8 تا فصل و هر فصل 4 مرحله!! الان البته مدت هاست که دیگه یه گیمر واقعی محسوب نمیشم. حتی با موبایل هم بازی نمیکنم. ولی این جمله رو شاید بد نباشه به عنوان تجربه بگم چون تقریبا حرفه ای بودم در بازی بد نیست بگم: به نظرم بدی بازی های این چنینی، ضعیف کردن چشم و عدم تحرک (ضعیفی چشم در حالتی که زیاد بازی کنه بچه، و عدم تحرک برای بازی هایی که با دسته های معمولی یا کیبورد و ماوس هستند نه بازی هایی که با دستگاه هایی مدرن هستند و تحرک دارند) و اینکه بچه کمتر به مسولیتهای دنیای واقعیش مثل تکالیف مدرسه یا کمک به خانواده فکر میکنه. خوبیش اینه که هوش بچه رو تقویت میکنه و همینطور قدرت خیال پردازی. همچنین سرگرم میشه و کمتر شر به پا میکنه!!!
پاسخ:
سلام. درسته تا سال ها بعد میکرو بود اما زمانیکه من میکرو بازی می کردم، پیشرفته ترین دستگاه بازار بود، در حالیکه در سال های بعد همزمان با میکرو دستگاه هایی مثل سگا و سونی 1 هم بودن. این آتاری دستی که گفتی رو می دونم چیه، منم زمانی یه دونه داشتم ولی خیلی خوب نبود.
واقعا کارت خیلی درست بوده که تونستی قارچ خور رو تا آخرش بری. 
دوباره سلام
واقعا نوستالژی زمان برای ما تکرار شد با این خاطرات شما...
البته ما با اینکه از شما کوچکتر هستیم ولی تا حدودی اون زمانهای خوب رو یادمان می آید...
زمانهایی که با عشق انواع و اقسام بازی ها رو انجام میدادیم...
از آتاری و سگا و میکرو گرفته تا سونی 1 و فوتبال 98 و وینینگ الون 11 و روبرتو کارلوس معروف...

با این حال ما با این نوستالژی ها زنده ایم و خوشحالیم که اون دوران های شاد (تاکید میکنم شاد با حداقل امکانات)رو گذروندیم...

شادی هایی که الان اصلا وجود نداره...
پاسخ:
سلام. امکانات امروز هم در برابر چیزهایی که قراره 20 سال بعد بیاد حداقل امکانات محسوب میشه. بچه های امروز هم 20 سال بعد میان می گن:
"خوشحالیم که اون دوران های شاد (تاکید میکنم شاد با حداقل امکانات)رو گذروندیم..."
______________-
خوشبختانه پیشرفت های خیلی خوبی در زمینه مهندسی ژنتیک داره صورت می گیره. احتمالا در آینده ای نه چندان دور، با دستکاری ژنتیک انسان ها بشه یه کاری کرد که دوره کودکی طولانی تر بشه (مثلا 50 سال طول بکشه) و افراد بتونن لذت بیشتری ببرن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی