شعر زیبا
دوشنبه, ۵ مهر ۱۴۰۰، ۰۷:۴۳ ب.ظ
ماه مهر آمد دبستان باز شد
درس یار مهربان آغاز شد
هرچه می کرد ان معلم خوب بود
گر چه گاهی هم به دستش چوب بود
یک دبستان بود نامش مهرگان
ما چو گل بودیم و ان جا بوستان
در نوشتن هر که می شد بهترین
دفترش پر می شد از صد آفرین
ما همه تصمیم کبری داشتیم
هرچه سد بود از میان برداشتیم
در قیاس علم و ثروت آن زمان
علم بهتر بود در انشایمان
دوستی مان پاک بود و بی ریا
قلب ها مان ساده بود و با صفا
رفت آن ایام خوش چون برق و باد
خاطراتش تا ابد در یاد باد
===
شاعر: دکتر محمود پورغلامحسین عضو هیات علمی گروه ریاضی دانشگاه قم
- ۰۰/۰۷/۰۵
چه شعر نوستالژیکی. جالبه ممنون
........
من چون به اشتباه ذهنم رو از تنفر به آنالیز پرکرده بودم با اینکه در جلسات قبل از درس توپولوژی با دکتر پورغلامحسین واقعا درس جذابی بنظرم میومد و بخاطر ارادت بالا به ایشون و جذاب بودن درس واقعا در اون زمان کم در بحث خوب شرکت کردم ولی درس رو حذف کردم! ان شالله سلامت و دل شاد باشن.
البته بگم این تصویر ذهنی اشتباه تا درس آنالیز حقیقی با من بود اگرچه استاد اون درس کلا مدل خیلی متفاوتی با اساتید دانشگاه قم داشتن و هر جلسه در بحث پرسش و پاسخ هم شرکت میکردم ولی ذهن ایشون بود که تصمیم میگرفت کدوم دانشجوها باید بیفتن بدون دلیل! و برخورد ایشون جوری بود دلت میخواست برگردی عقب بقیه استاداتو بغل کنی گریه کنی :)