یک عمر دویدیم
يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۰، ۱۰:۲۸ ب.ظ
یک عمر دویدیم و دویدیم و دویدیم
آخر به همان نقطه آغاز رسیدیم
دیدیم که مقصود و ره و چاه یکی بود
بیهوده دویدیم و دویدیم و دویدیم
بیرون نه بُد از خویشتن خویش مسیحا
افسوس که بر کالبد خود ندمیدیم
تا قاف برفتیم که عنقا به کف آریم
دل خانه عنقا بُد و صد حیف ندیدیم
تا آب حیاتی به لب تشنه رسانیم
در ظلمت اوهام به هر غار خزیدیم
غافل که همین عمر بود چشمه حیوان
زآن سیر نخوردیم و به آخر برسیدیم
آن وعده که اینده بود بهتر از این حال
آواز دهل بود که از دور شنیدیم
هر لحظه چو دّر بود نهان در صدف عمر
ما لعل بدادیم و خزف پاره خریدیم
افسوس که این تجربت و بینش روشن
حاصل به شد آنگاه که صد جامه دریدیم
شاعر: دکتر محمود پوز غلامحسین
- ۰۰/۰۹/۲۱
"بیهوده دویدیم" اشاره به مطالعه ی توپولوژی و آنالیز داره :)