برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

چند روزی هست که کتاب ابن بطوطه نوشته محمد علی موحد رو می خونم. حالا به شدت وسوسه شدم که سفرنامه ابن بطوطه جهانگرد شهیر مراکشی رو بخونم. ابن بطوطه 30 سال مشغول جهانگردی بوده و تو این مدت تقریبا تمام کشورهای مهم دوران خودش رو میره و میبینه. می تونید لیست جاهایی رو که ابن بطوطه رفته رو تو ویکیپدیا نگاه کنید.

البته من هنوز سفرنامه ابن بطوطه رو نخوندم و کتاب دکتر موحد رو که در مورد خود  ابن بطوطه هست رو خوندم ولی همین کتاب هم شرح نسبتا کاملی از سفرنامه ابن بطوطه رو داره.

این ابن بطوطه یکی از اون ادم های دنیاست که به معنی واقعی کلمه زندگی کرده!!! چیزهایی رو که بقیه شنیدن به چشم دیده؛ خوش به حالش!!!

پی نوشت: اگر این کتاب های غیر درسی میذاشتن من تا حالا برای خودم دانشمندی چیزی شده بودم. بدبختانه وسوسه خوندن کتاب از دوران دبیرستان با من بوده و ول کن هم نیست!!!

این پیامک های تبریک سال نو هم دردسری شده!!! من خیلی این نحو پیامک دادن که یک متن یکسان نوشته بشه و به انبوهی از دوستان فرستاده یشه رو دوست ندارم و مدتی هست که خودم دیگه این کار رو نمی کنم. قبلا تحت تاثیر جو این کار رو می کردم. سعی می کنم برای افراد مختلف پیام اختصاصی بفرستم. در جواب پیام های دیگران هم (که اغلب ازنوع همون پیام یکسان برای تعداد زیادی از دوستان هست) به هرکس به طور اختصاصی جواب میدم. بهترین پیام امروز رو از یکی از دوستان دریافت کردم که به طور اختصاصی برای من نوشته بود و یک ماجرایی رو برای من یادآوری کرده بود ارزش این پیام ها چندین برابر اون پیام های فله ای هست که دریافت می کنم.

جالبه که خیلی از افرادی که این پیام های فله ای رو دریافت می کنن به احتمال زیاد اون ها رو حتی کامل نمی خونن و بلافاصله بعد از دریافت پیامک یا دیدن پیام در تلگرام یکی از متن های اماده رو به فرستنده فوروارد می کنن.

امروز تصمیم داشتم یک تست بگیرم و یک پیام طولانی بنویسم که وسطش یه حرف بی ربط هم زده باشم بعد اون رو به تعداد زیادی از دوستان ارسال کنم و ببینم چند نفرشون اون پیام رو کامل می خونن و متوجه اون حرف بی ربط میشن ولی با خودم گفتم که ممکنه سوء تفاهم پیش بیاد و بی خیال شدم!!!


سعدی - غزلیات

 

برآمد باد صبح و بوی نوروز

به کام دوستان و بخت پیروز


مبارک بادت این سال و همه سال

همایون بادت این روز و همه روز


چو آتش در درخت افکند گلنار

دگر منقل منه آتش میفروز


چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست

حسدگو دشمنان را دیده بردوز


بهاری خرمست ای گل کجایی

که بینی بلبلان را ناله و سوز


جهان بی ما بسی بودست و باشد

برادر جز نکونامی میندوز


نکویی کن که دولت بینی از بخت

مبر فرمان بدگوی بدآموز


منه دل بر سرای عمر سعدی

که بر گنبد نخواهد ماند این کوز


دریغا عیش اگر مرگش نبودی

دریغ آهو اگر بگذاشتی یوز

 

 

اگر به گذشته بر می گشتم جور دیگه ای درس می خوندم؛ الآن فکر می کنم با وجود اینترنت و انبوه سایت های آموزشی هر چیری رو میشه خیلی راحت یاد گرفت پس وقتم رو رو یادگیری چیزهایی می ذاشتم که سرعت یادگیریم رو بالاتر ببره و اون چیزها هم ایناست:

1- یادگیری زبان

2- یادگیری مدلسازی با ریاضیات عمومی و معادلات دیفرانسیل؛ وقت خودم رو به حفظ کردن فلان قاعده انتگرال گیری یا بهمان روش مشتق گیری تلف نمی کردم (که به راحتی نرم افزارها هم انجام میدن) در عوض وقت خودم رو به نحوه مدلسازی کردن با روش های ریاضی اختصاص می دادم. توی اغلب کتاب های ریاضی عمومی کلی تمرین هست که توشون در مورد کاربرد روش های مختلف موجود در کتاب بحث میشه ولی اغلب استادها و دانشجوها نسبت به این بخش های خیلی مهم کاملا بی توجه هستن

3- یادگیری آمار به معنای واقعی نه اینکه یادگیری چیزهایی مثل اینکه 5 مرد و زن دور یک میز نشستن چقدر احتمال داره هیچ مردی کنار هیچ زنی نشینه!!!

4- یادگیری حرفه ای نرم افزارها و مهارت برنامه نویسی؛ یادگیری خوب یه چیزی مثل اکسل شاید بتونه به تنهایی به اندازه نصف مطالبی که تو رشته های مختف دانشگاهی تدریس میشه مفید باشه.

------------

به هر حال به نظرم با تسلط بر این 4 مبحث؛ یادگیری هر چیز دیگه ای خیلی راحت و سریع میتونه اتفاق بیفته.

و در نهایت اینکه ؛ با داشتن این 4 مهارت و کمی اعتماد به نفس و باور به اینکه انجام هر کاری با شروع کردن به انجام اون میسر میشه نه با این دست اون دست کردن و وقت هدر دادن؛ هر کسی می تونه برای خودش یک پرفسور بالتازار. بشه. 

می خواستم این پست رو طولانی تر بنویسم و بیشتر در مورد ایده تو ذهنم و منظورم توضیح بدم ولی نمی دونم دیگه چرا دستم به نوشتن نمیره.


****************

این مطلب دنیای اقتصاد هم به این پست مربوط هست.

یکی از خوانندگان وبلاگ خواسته بودن که در مورد پردازش تصویر بنویسیم. واقعیتش من اطلاع چندان زیادی در مورد پردازش تصویر ندارم. البته کار من تو ریاضیات تا حد زیادی مربوط به ماتریس ها هست و ماتریس ها هم در مباحث مختلف پردازش تصویر از جمله فشرده سازی تصویر کاربرد فراوانی دارن اما من کلا تو فیلد پردازش تصویر کار چندانی نکردم که بخوام اظهار نظری بکنم.

من بیشتر کارم در زمینه بازسازی تصاویر ( به خصوص تصاویر حاصل از نصویر برداری پزشکی مثل دستگاه های سی تی اسکن هست) که بر روی سطح مقطعی از جسم اشعه هایی (اغلب اشعه ایکس) تابانده میشه و میزان تضعیف این اشعه ها توسط دستگاه سی تی اسکن ثبت میشه. این اشعه ها هر کدوم منجر به یک انتگرال خط میشه که گسسته سازی اونها منجر به یک دستگاه خطی Ax=b با ابعاد خیلی بزرگ میشه که عموما بردار سمت راست b تحت تاثیر نویز هم قرار داده. بخشی از کارهای فعلی من مربوط میشه به روش‌های تکراری برای حل چنین دستگاه هایی و اینکه چطور با وجود نویز در دستگاه بتونیم جواب قابل قبولی بگیریم.

این خبر رو ببینید.

این کیروش رو الکی الکی دارن رسانه ها گنده می کنن، اگر از قلعه نویی یا همین محمد مایلی کهن!!! نصف کیروش حمایت میشد ما الآن چند تا عنوان قهرمانی جهان داشتم. 7 ساله سرمربی تیم ایرانه؛ هیچ جامی و عنوانی نبرده. جام جهانیم چون سهمیه آسیا زیاده رفتیم.

تو جام ملت ها به عراق جنگ زده باختیم (تو پنالتی باختیم) بعد کلیم ازش تشکرکردیم در حالیکه امیر قلعه نویی رفت با کره جنوبی یکی از بزرگ ترین قدرت های آسیا مساوی کرد (تو پنالتی باخت) برکنارش کردیم.

تو مسابقات مقدماتی جام جهانی 2010 بعد از 5 بازی تیم  علی دایی 8 امتیاز داشت؛ علی دایی رو برکنار کردیم. تو مقدماتی 2014 بعد از 5 بازی تیم کیروش 7 امتیاز داشت ازش حمایت کردیم تا این شانس رو بهش داده باشیم تیم رو به جام جهانی ببره؛ اگر از علی دایی هم حمایت میشد میتونست تیم رو جام جهانی ببره! این همه سال مربی تیم ملی بوده ندیدیم ایران یه برده درست و حسابی داشته باشه؛ واقعا خنده دار نیست!!! از افتخارات کیروش باخت به آرژانتین هست!!!

همین پرفسور (برانکو ایوانکویچ) اگر میخواست جلوی مکزیک و یا پرتغال با 11 نفر اتوبوسی دفاع کنه که اصلا بهشون نمی باخت. الانم تیم ملی میره و به مراکش و پرتغال می بازه و بعد هم باز یک صفر به اسپانیا می بازه و رسانه ها شروع می کنن از عملکرد خوب کیروش تعریف کردن که دیدید چه باخت خوبی بود؛ فقط یه گل خوردیم!!!

کلا مربی خارجی خوب تو ایران فقط برانکو و  مصطفی دنیزلی خوب بودن! به خصوص دنیزلی که تیمش جسورانه و هجومی بازی می کرد. کی روش به کریمی میگه بزدل خنده داره واقعا؛ بزدل کسیه که جلوی نیجریه 11 نفر رو جلوی دروازه به صف کرده بود تا تیم گل نخوره!!!

خیلیم آدم پولکی هست؛ راه به راه از هر چیزی یه پولی میخواد. صبح تا شبم همش میره استراحت!!!

یکی از ضعیف ترین نتایجمون رو تو این دوره جام جهانی می گیریم. حالا ببینید!!!

هر کردوم از اون مربیان قبلی اون 2-3 سالی که کار کردن لااقل یک برد خوب  داشتن (ملیای کهن 6 تا به کره زد؛ برانکو مدال طلای بازی های آسیایی رو تو کره از چنگ کره دراوورد). اما این کیروش از افتخاراتش باخت به آرژانتین هست!!!

دلم از این کیروش خیلی پره؛ چون تیم ملی دفاعی ترین و بی روح ترین بازی ها رو انجام میده. هیچ تیمی با این سبک بازی به جایی نمیرسه. و گرنه یونانم با دفاع صرف سال 2004 قهرمان اروپا شد ولی حتی همون روز قهرمانی هم کسی یونان رو تیم حساب نمی کرد.

و باز هم این جمله کلیشه ای رو بگم که هدف بازی فوتبال حمله برای گل زدن هست؛ نه دفاع برای گل نخوردن!!!

حق با علی کریمی بود.


از هفته آینده ترم جدید شروع میشه. این 16- امین ترمی هست که قراره توش تدریس کنم. 15 ترم گذشته مثل برق و باد گذشت؛  تو یه چشم بهم زدن. با کلی خاطرات تلخ و شیرین.

چند سال قبل که دانشجوی دکتری بودم فکر می کردم که دکتری که تموم بشه سرم خلوت تر میشه؛ ولی نه تنها اینجور نشد که حجم کارام هم چند برابر شد. شاید یکی از دلایلش این باشه که من ساعات حضورم تو دانشگاه نسبتا زیاده و به تبع اون مراجعه کننده هم خیلی زیاد دارم. تا میام جواب های اونها رو بدم کلی وقت گرفته میشه و کلی کار رو هم تلنبار میشه. یه مقاله ای رو از اواسط تابستون شروع کردم و همش کارهای مختلف پیش میاد و فرصت نمی کنم تمومش کنم.

گاهی دلم واسه خوابگاه های دوران دانشجویی تنگ میشه. این خوابگاه ها برای خودشون عالمی دارن. البته نباید آدم تو خوابگاه زیاد بمونه؛ اونهایی که خونه هاشون به خوابگاه نزدیکه و آخر هفته ها میرن خونه براشون خوابگاه خوبه؛ اما اونهایی که راهشون خیلی دوره و گاهی مجبور میشن تا ماه ها همش تو خوابگاه باشن؛ براشون خوابگاه خیلی غیر قابل تحمل هست.

امشب دوباره می خواستم وارد سایت گلستان بشم که سایت بالا نیومد. تقریبا هر ترم آخرش این مشکل هست. منم هر ترم باید بیام اینجا و از سیستم مزخرف گلستان انتقاد کنم.

یه پولی به این پاول دروف بدید بیاد یه سایت درست و حسابی برای دانشگاه ها راه بندازه، بلکه ما از شر این سایت گلستان خلاص بشیم!!! از دست خودمون که بر نمیاد لااقل شاید اون تونست کاری بکنه!!!

به نظر میرسه یک فاجعه آموزشی در آموزش و پرورش در حال رخ دادنه؛ چون دانشجوهایی که در سال های اخیر از دبیرستان وارد دانشگاه میشن فوق العاده ضعیف هستن!!! دلیلش رو هم من به درستی نمی دونم چیه!!!

هر سال علاوه بر جایزه اسکار که به بهترین فیلم تولید شده در اون سال تعلق میگیره؛ جایزه تمشک طلایی هم داده میشه که به بدترین فیلم تولید شده در سال تعلق می گیره.

اگر در زمینه مدیریت هم جایزه تمشک طلایی رو بدن!!! میشه با اطمینان گفت که اگر ما تامین اجتماعی از ایران رو نامزد این جایزه کنیم؛ به راحتی می تونه تمام رقبا رو شکست بده و این افتخار رو نصیب کشور ما کنه!!!

امروز رفته بودم دفترچه درمان تامین اجتماعی پدرم رو که تموم شده بود رو تعویض کنم ( پدرم از طریق یکی از برادرانم بیمه هست)؛ بعد تو مرکز تعویض گفتن که پدرتون از شمول بیمه خارج شده و باید به شعبه مرکزی بری و اونجا بگی دوباره تحت شمول قرارش بدن و گفتن هر 6 ماه به طور اتوماتیک از شمول خارج میشه و باید این کار رو تو هر بار تعویض دفترچه انجام بدید. از خوبی های مدیریت عالی تامین اجتماعی این هست که عموما این شعب اصلی که مردم رو بی دلیل به اونجاها ارجاع می دن در قسمت های مرکزی شهر هست و پارکینگ هم خدا رو شکر!!! جلوشون پیدا نمیشه ( برای این گفتم خدا رو شکر که اگر پارکینگ پیدا بشه، یک خورده شانسمون برای بردن تمشک طلایی مدیریت کم میشه!!!).

من نفهمیدم این به طور اتوماتیک از شمول بیمه خارج شدن برای چی هست. شاید برای اینه که اگر شخصی مرده باشه دوباره نشه براش دفترچه گرفت!!! اما این مسخره بازیا برای چیه؟ کافیه که ادارات صدور دفترچه به دیتا بیس سازمان ثبت احوال دسترسی داشته باشن؛ تا اگر کسی مرده بود دیگه نشه براش دفترچه گرفت. 

سیستم فعلی خیلی جالبه، فرض رو بر این گذاشته که همه‌ی پیرزن؛ پیر مردها مرده هستند مگر اینکه هر 6 ماه یکبار شناسنامه اونها به شعبه مرکزی برده بشه (یا شعبه ای که پرونده شون اونجاست) و زنده بودن اونها اثبات بشه.


می تونید اینجا نظرات جالبه مدیر عامل شرکت بنز رو ببینید که در مورد آینده جهان و مشاغل صحبت کرده.


منم تا حد زیادی با نظرات میر عامل بنز موافقم. اما آینده آموزش در 20-30 سال آینده چگونه خواهد بود؟

من فکر می کنم در آینده ای نه چندان دور آموزش به شکل فعلی اون دیگه منسوخ میشه. در واقع چیزی به نام رشته های ثابت دانشگاهی وجود نخواهد داشت و به تعداد ادم های روی زمین رشته دانشگاهی وجود خواهد داشت. در واقع هرکس خودش تصمیم می گیره که چه چیزهایی قراره به دردش بخوره و میره همون ها رو یاد می گیره.

یه خورده بد شانس بودیم اگر 20-30 سال بعد از این مثلا سال 1420 شمسی متولد می شدیم می تونستیم یک دنیای کاملا متفاوت از اینی که هست رو تجربه کنیم. درست مثل صفر به یک کره دیگه.

و نکته آخر اینکه دنیا داره ماشین بدون راننده می سازه !!! دنیا داره تو آزمایشگاه گوشت مصنوعی تولید می کنه.    اگر نجنبیم ممکنه خیلی عقب  بمونیم.

این مقاله هم در مورد گوشت مصنوعی خوبه.