برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

سه بخش هستند که بخش اعظمی از بودجه های هر کشور رو می بلعند. آموزش، بهداشت و نیروهای مسلح

اما به نظر میرسه آموزش مجازی بتونه تا حد زیادی هزینه های آموزش در کشور رو کاهش بده .
الآن در یک مدرسه دولتی در شهرهای معمولی حدود 300 دانش آموز تحصیل میکنند و قیمت یک لپ تاپ نسبتا خوب در بازار حدود 20 میلیون تومان است. یعنی با 6 میلیارد تومان میتوان 300 لپ تاپ خوب خرید و به رایگان بین دانش آموزان یک مدرسه توزیع کرد. الآن قیمت مدرسه ای که دانش آموزان در ان درس میخوانند به طور متوسط بیش از 10 میلیارد تومان است. دولت میتواند مدرسه را بفروشد و با پول آن به هر دانش آموز یک لپ تاپ رایگان بدهد تا دانش آموز در خانه تحصیل خود را پی بگیرد. به علاوه نیازی به این همه معلم و استاد دانشگاه هم نیست. الآن در بعضی از مناطق روستایی بابت 4-5 دانش آموز دولت مجبور است که یک معلم بفرستد در حالیکه در حالت مجازی برای هر 50 دانش آموز میتوان یک معلم در نظر گرفت و دانش آموزان کلاس میتوانند از شهرهای مختلف در یک کلاس حضور داشته باشند.
در کشور حدود 13 میلیون دانش آموز وجود داره که اگر کلاس های 50 نفره برای اونها در نظر بگیریم به چیزی در حدود 260 هزار نفر معلم نیاز خواهیم داشت و با کادر اداری کلا آموزش و پروش نیاز به حدود 300 هزار نفر کارمند خواهد داشت، در حالیکه در حال حاضر آموزش و پرورش 1 میلیون کارمند دارد. بنابراین با این کار حدود 65 درصد در هزینه های آموزش و پرورش صرفه جویی میشود. در آموزش عالی هم میتوان همین فرآیند را طی کرد و شاید حدود 50 درصد از هزینه ها در آموزش عالی را هم کاهش داد. بنابراین با رفتن به سمت آموزش مجازی روی هم رفته میتونیم  حداقل حدود 50 درصد از هزینه های صرف شده در زمینه آموزش رو در کشور کاهش بدهیم.
=====

البته در زمینه نیروهای مسلح هم  میشه کلی از هزینه ها رو کاهش داد.  به نظرم پول خرج کردن در زمینه ساخت تانک و توپ و اینها بی فایده هست، باید در سربعترین زمان ممکن سلاح هسته ای تولید کنیم. در این صورت تهدیدات خارجی کشور به شدت کاهش پیدا میکنه، هیچ کشوری ریسک نمی کنه به کشوری که دارای سلاح هسته ای هست حمله کنه. در این صورت دیگه نیازی به سربازی اجباری هم نداریم و همین تعداد نیروهای کادری که داریم کفاف نیروهای نظامی کشور رو میده و و نیازی به سرباز نخواهیم داشت. و همین هم کلی در هزینه های کشور صرفه جویی ایجاد میکنه. هر سرباز بابت هر روز حضور تو خدمت سربازی بابت غذا و جای خواب و لباس و بیماری و ... کم کم 30 هزار تومان خرج رو دست کشور میزاره که با این کار تمام این هزینه ها صرفه جویی میشه.

خوب چند وقتی است اینجا خیلی کم نوشتم. راستش دیگه فرصت زیادی برای نوشتن در اینجا ندارم. البته تصمیم دارم انشالله یک کانال تلگرامی بزنم و مطالب اینجا رو به صورت همزمان در کانال هم منتشر کنم.
خوب بریم سر قضیه این پست.  توی این حدود  7-8 ماه به خاطر شرایط کاریم، خود به خود توی جلسات بیشتری هم شرکت میکنم و چند تا نکته جالب رو دیدم توی این جلسات:

۱- موضوعات مختلفی در جلسات مورد بحث قرار میگیره و بعد هم در موردشون رای گیری میشه، خیلی وقت ها اصلا لازم نیست افراد دلیل اینکه رای مثبت یا منفی رو دادن بگن. یعنی فقط کافیه شما یک رای مثبت یا منفی بدی بدون اینکه نیاز باشه توضیح بدی که چرا رای مثیت دادی یا چرا رای منفی دادی. به شخصه احساس میکنم نیمی از افراد حاضر در جلسات، همینطوری نظر میدن. یعنی هیچ دلیل خاصی برای اعلام نظر مثبت و منفی ندارن. یعنی اگر الان رای مثبت دادن ممکنه نیم ساعت بعد رای گیری بشه نظر منفی بدهند.

۲- حاشیه رفتن در جلسات، نون به هم قرض دادن و خاطره گویی نصف وقت جلسات رو به خودش اختصاص میده
 

۳- خیلی از موضوعات در جلسات مطرح میشن که فقط مطرح شده باشند نه اینکه حل بشن. این موضوعات اغلب مطرح میشن، و چند دقیقه ای در حول و حوش اون موضوع بحث میشه و قرار میشه در آینده پیگیری بشن و بعد از جلسه همه چیز تموم میشه.
 

۴- تصمیماتی که گرفته میشن هیچ وقت مورد ارزیابی قرار نمی گیرن. یعنی اینجور نیست که بعد از مدتی بیاییم ببینیم نتیجه تصمیم  مثبت بوده یا منفی. بنابراین با خیال راحت میشه یک نظری داد و نگران بعدشم نشد.

 

۵- دستور کار جلسات از قبل مشخص نیست به خاطر این افراد حاضر در جلسه در مورد موضوع جلسه مطالعه خاصی ندارند و وقتی قرار است صحبت کنند بیشتر افکار شخصی خودشون رو به صورت فی البداهه بیان می کنند.
==========
من قویا حدس میزنم در سطح کلان کشوری هم همینجور هست. یعنی مثلا در قضیه تصویب ارز ۴۲۰۰ تومنی. یه عده ای به جلسه دعوت میشن که اصلا نمی دونن موضوع جلسه چیه، بعد تو جلسه میفهمون موضوع جلسه قیمت ارز هست، یک مقدار از تراوشات ذهنی شخصی شون رو به عنوان تحلیل بیان میکنند و این وسط مقداری هم خاطره گویی میشه و کمی هم تعریف و تمجید از همدیگر  و بعد هم یک رای گیری میشود و افراد همینطوری یک گزینه رو انتخاب میکنند و بدون نگرانی از تبعات تصمیم جلسه به خوبی و خوشی تموم میشه. باور کنید اگر دو ساعت بعد رای گیری میکردن قیمت ارز یه چیز دیگه در میومد!

 “ایلان ماسک” موسس شرکت نورالینک، بتازگی جزئیات بیشتری دربارۀ تراشه مغزی نورالینک فاش ساخت. به گفته وی یادگیری زبان طی 5 تا 10 سال آینده منسوخ خواهد شد و انسان‌ها می‌توانند به کمک تراشه مغزی با یک زبان مشترک با یکدیگر صحبت نمایند.

این تراشه که به زودی آماده می‌شود تا به مغز انسان متصل شود، می‌تواند ارتباطات را خیلی سریع‌تر و راحت‌تر کند. این کارآفرین مولتی میلیاردر نظراتی در مورد منسوخ شدن زبان انسان طی 5 یا 10 سال آینده داد و گفت که نیازی نیست انسان‌ها از طریق زبان‌های سنتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
 

ک معتقد است که اگر از یک زبان جهانی استفاده شود، طریقه‌ی صحبت کردن ما به طرز چشمگیری ارتقاء پیدا خواهد کرد. زبان، این ابزار ارتباطی دیرینه، در گذر زمان یا تکامل می‌یابد و یا از بین می‌رود. اساتید زبان شناسی اتفاق نظر دارند بین ۵۰ تا ۹۰ درصد زبان‌هایی که در اوایل قرن بیست و یکم مورد استفاده قرار می‌گیرند به احتمال زیاد تا سال ۲۱۰۰ منسوخ خواهند شد.

ایلان ماسک افزود: این تراشه در حال پیشرفت است و فعلاً برای کمک به افرادی که دچار آسیب‌ مغزی هستند، تمرکز دارد.اما انتظار می‌رود تراشه مغزی نورالینک طی چند سال آینده توسعه پیدا کند و نحوۀ ارتباط ما را ارتقاء بخشد. این تراشه قبلاً در مغز یک میمون کاشته شده بود، تا بتواند بازی ویدئویی انجام دهد. این میمون با استفاده از یک جوی‌استیک، بازی ویدئویی انجام داد و باعث بُهت و حیرت متخصصان شد.

این تراشه با استفاده از دو هزار الکترودی که به قشر حرکتی مغز متصل می‌شود، سیگنال‌های الکتریکی مغز را ضبط و رمزگشایی می‌کند. این تراشه که به اندازۀ یک سکه است، توسط رشته‌هایی به رساناهایی که درون مغز کاشته شده‌اند، متصل شده است. روند نصب تراشه در مغز نسبتاً ساده است و نورالینک ادعا می‌کند رشته‌های تراشۀ مغزی بسیار ظریف‌ هستند و با دست انسان قابل نصب نیستند.

از این رو، شرکت نورالینک در حال توسعه‌ی یک ماشین است که بتواند تراشه را به طور بی‌نقص درون مغز نصب کند و آن را با بافت ارگانیک انسان پیوند دهد. انتظار می‌رود که این تراشه مغزی راه‌حل‌های عصب‌شناختی را برای بیماری‌هایی مثل آلزایمر، مشکلات ستون فقرات و حتی زوال عقل، فراهم کند. تراشه نورالینک یکی از سودمندترین اختراعات این قرن خواهد بود. (منبع)
================
شاید کمی ایلان ماسک اغراق کرده باشه، اما در قرن های آینده کلا درسخواندن امری منسوخ خواهد شد چون ما با کاشت تراشه در مغز همه علوم را یلد خواهیم شد.

یکی از اقوام ما با همسایه اش دچار مشکل شده و چند بار کارشون به درگیری کوچک کشیده. خلاصه این میره پاسگاه که از همسایه اش شکایت کنه. تو پاسگاه مامور پلیس اینطور بهش میگه ما فعلا کاری نمی تونیم کنیم اما  دفعه بعد که با هم درگیر شدید یه کاری کن اون طرف تو رو بزنه بعد برو ازش دیه بگیر!!!

اینجاست که فردوسی کبیر میگه:

هنر نزد ایرانیان است و بس********* ندادند شیر ژیان را به کس

امروز برای کاری به سایت گروه رادیولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران سر زدم. آدرسش اینجاست. هیچکدام از لینک هایی که در صفحه هستند کار نمی کنن. هیچ اطلاعاتی در مورد این گروه در دسترس نیست. اصلا نمی دونم هدف از ساختن این صفحه روی اینترنت چی بوده! احتمالا فقط  میخواستن بگن ما هم سایت داریم، صفحه انگلیسی سایت هم که کلا فعال نیست. حالا شما در نظر بگیرید که دانشگاه علوم پزشکی تهران بهترین دانشگله علوم پزشکی کشور هست، ببینید بقیه جاها چه خبره!

« من از مفصل این نکته مجملی گفتم. تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل»

 

این هم آدرس گروه رادیولوژی دانشگاه استنفورد ( با آی پی ایران باز نمیشه و باید تغییر آی پی بدید)  البته خودم هم میدونم مقایسه فرغون با سفینه فضایی اصلا کار درستی نیست!!!

یه خبر خوب فضایی این هست که چند روز قبل مریخ نورد کشور چین هم با موفقیت روی مریخ فرود اومد. این خبر خیلی خوبی برای علاقمندان به سفرهای فضایی هست. چین در حال حاضر دومین اقتصاد بزرگ دنیاست که با یک شتاب بالا رو به بیشتر ثروتمند شدن حرکت میکنه. ورود چین به این عرصه رقابت رو در سطح جهانی بالا میبره و شاید دوباره بتونه دوران شکوهمند تسخیر فضا بین سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ رو تکرار کنه. در سال های بین ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ رقابت شدید بین امریکا و شوروی باعث شد موفقیت های فضایی پی در پی شکل بگیرن. اما بعد از اون سال با افت اقتصادی کشور شوروی، فشار رقابت از روی ناسا هم برداشته شد و عملا فرآیند اکتشافات فضایی بسیار کند شد.

اما از سال ۲۰۱۰ به نظرم دوباره برنامه های سفر به فضا شدت خیلی بیشتری گرفته. چین به عنوان یک قدرت بزرگ با اقتصادی توانمند میتونه به صورت یک رقیب جدی× ناسا رو به چالش بکشه و از طرف دیگه شرکت های خصوصی مثل اسپیس ایکس و بلو اوریجین به شدت به دنبال این هستند هر چه سریعتر فرآیند سفر به کرات دیگه رو به سرانجام برسونن تا بتونن سود کسب کنن.

شاید سال های درخشان فضایی ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ در سال های ۲۰۲۰ تا ۲۰۴۰ تکرار بشن.

حالا که انتخابات ریاست جمهوری نزدیکه، داشتم به این فکر میکردم شاید در کمتر از ۱۰۰ سال آینده انتخابات ریاست جمهوری و مجلس  و ... فقط به خاطره تبدیل بشن.

صرف نظر از اینکه چه کسی ریس جمهور بشه، به هر حال ریس جمهور هم یک انسانه و در مورد خیلی از زمینه ها بی اطلاع، مثلا فرض کنید یک ریاضیدان بشه ریس جمهور این شخص ممکنه از ریاضی اطلاعات خوبی داشته باشه اما ممکنه اطلاعات خوبی در زمینه آشپزی نداشته باشه!!!

اما در آینده ای نه چندان دور هوش مصنوعی تمام این محدودیت ها رو از بین میبره، یه روزی سیستم های هوش مصنوعی مثل واتسون آی بی ام، اینقدر توسعه پیدا میکنن که ما آدم ها با کمال میل اونها رو به عنوان ریس جمهور خودمون انتخاب می کنیم. چنین سیستمی همزمان هم پزشک، هم فیزیکدان، هم جامعه شناس، هم مهندس برق، هم استاد موسیقی هم ریاضیدان، هم آشپز حرفه ای هم یک فرمانده نظامی قدرتمند و ... خواهد بود و میتونه به راحتی جامعه رو به بهترین شکل اداره کنه.

درست مثل کامپیوترهای شطرنج باز امروزی که مثل آب خوردن بهترین شطرنج بازان دنیا رو شکست میدن. ادم ها در برابر چنین سیستم های هوشمندی یک تسلیم محض خواهند بود. این سیستم های هوشمند با تصمیمات هوشمندانه شون موفقیت های جوامع انسانی رو روز افزون خواهند کرد.

 

همین الآن هم نمودهایی از این نوع موفقیت ها رو می بینیم، بیش از ۷۰ درصد معاملات در بورس نیویورک به جای اینکه توسط آدم ها گرفته بشه، توسط الگوریتم های هوشمند گرفته میشه. یعنی ادم ها پذیرفته ان که این الگوریتم ها از اونها قوی ترن، خیلی راحت پولشون رو سپردن دست الگوریتم و نظاره گر معاملات الگوریتم ها هستن.

ما آدما به ندرت حاضریم پولمون رو تمام و کمال در اختیار یه انسانی دیگه قرار بدیم ولی پولمون رو راحت در اختیار این الگوریتم ها قرار میدیم.

به هر حال بدون هیچ شکی در آینده نه چندان دور ( بعضی از ما ها اگر عمرمون نسبتا طولانی باشه، اون روزها رو میبنیم) جوامع انسانی نه توسط انسان ها که توسط الگوریتم های خیلی باهوش اداره خواهند شد، و الگوریتم ها به بهترین شکل ممکن جوامع رو اداره خواهند کرد.

ما هم همگی باید تمام تلاشمون رو بکنیم که به اون سمت حرکت کنیم، دولت های باید بودجه تحقیقات هوش مصنوعی رو به صدها برابر افزایش بدهند.  من اگر روز ریس جمهور میشدم ار حقوق همه افراد در کشور ۲۰ درصد کم میکردم و اون رو در زمینه هوش مصنوعی سرمایه گزاری میکردم. چون با موفقیت های هوش مصنوعی خیلی بیشتر از ۲۰ درصد سود به مردم میرسد.

ماشین های بدون راننده مرگ و میر در اثر تصادفات رو از بین خواهند برد. هوش مصنوعی با تفسیر درست عکس های پزشکی و ننایج آزمایشات جلوی اشتباهات پزشکی رو خواهد گرفت و و و

این موضوع کمک میکنه برابری بین انسان ها هم افزایش پیدا کنه، درست مثل بازی شطرنج، الآن هیچ تفاوتی بین یک شطرنج باز حرفه ای و یک شطرنج باز آماتور نیست چون هر دو مثل آب خوردن از کامپیوتر شکست میخورن! یا مثل تقسیم کردن، دیگه هیچ تفاوتی بین یک نابغه خیلی تیز هوش و یک فرد خیلی کم سواد و کند ذهن در تقسیم کردن دو عدد بر هم وجود نداره، چون هر دو نفر گوشی شون رو از جیب در میارن و راحت تقسیم مورد نظر رو انجام میدن. به نظرم با مدیریت هوش مصنوعی بر جوامع دنیا به جای بسیار عادلانه تری تبدیل خواهد شد. 

 

بالگرد مریخی نبوغ سومین پروازش رو هم با موفقیت انجام داد. سومین پرواز نبوغ رو میتونید اینجا تماشا کنید. پرواز یک بالگرد توی جو بسیار رقیق مریخ کار خیلی بزرگی هست. پرواز نوبغ به نظرم حتی از پرواز برادران رایت هم مهم تر بود.

========

امروز تو اخبار خوندم سعید الصحاف وزیر اطلاع رسانی دولت عراق در زمان صدام فوت کرد. توی جنگ سال ۲۰۰۳ بین امریکا و عراق با این سعید الصحاف کلی خاطره داشتیم! هر روز گزارشات شگفت انگیزی از پیروزی های ارتش صدام می داد. بعد از سقوط صدام بنده خدا رفت خودشو تسلیم کنه، امریکایی ها دستگیرش نمی کردن می گفتن اسمت تو لیست مقاماتی که باید بازداشت بشن نیست. حیف شد مرد. کلا خودش به تنهایی یه استندآپ کمدی بود. خیلی وقت بود ازش خبر نداشتم، تا اینکه امروز فهمیدم مرده.

==========

تگزاس بیش از یک ماهی هست که محدودیت های کرونایی رو لغو کرده، تعداد مبتلایانش به کرونا خیلی کمتر از میشیگان شده که  محدودیت های کرونایی توش همچنان برقرار هست!

==============

چند وقت قبل یکی از همکارا یک سوال از هندسه دبیرستان آوورد و به من نشون داد. یه سوالی بود از اونا که چند تا مثلث تو هم دیگه هست و یکی از زوایا را خواسته بود. بعدآ راه حل دو نفر معلم رو هم به من نشون داد، یک معلم کرمانی با یک روش کاملا ایتکاری سوال رو به طور هوشمندانه ای حل کرده بود و جواب سوال که ۴۵ درجه بود رو به دست آوورده بود و این همکارم کلی از کار اون معلم کرمانی خوشش اومده بود. یه معلم دیگه کار خیلی ساده تری کرده بود، شکل مورد نظر رو عینا کشیده بود و خیلی ساده با نقاله زاویه مورد نظر رو ۴۵ درجه به دست آورده بود. به همکارم نگفتم اما توی دلم  از کار معلم دوم خیلی بیشتر خوشم اومد! وفتی میشه با نقاله جواب سوال رو به راحتی به دست آوورد، چرا این کار رو نکنیم؟!!!

یاد ماجرای امتحان بور فیزیکدان مشهور افتادم. تو امتحان سوال میاد چگونه میتوان به کمک یک فشار سنج ارتفاع یک ساختمان را اندازه گیری کرد و بور جواب میده، یک طناب به فشار سنج میبندیم و آن را از ساختمان آویزان میکنیم ارتفاع ساختمان برابر  است با طول طناب به اضافه طول فشار سنج!!!

 

دیروز برای یه کاری بانک رفته بودم، به دلیل کرونا و برای جلوگیری از کرونا بخشنامه شده که نصف کارمندان نیان سر کار. نصف کارمندان بانک سر کار نبودن! داخل شعبه خیلی شلوغ بود! و همین موضوع احتمال ابتلا به کرونا رو افزایش میده.

کلا بعضی از بخشنامه هایی که ستاد ملی کرونا میده، فقط و فقط میتونه از یک مغز کاملا آکبند و نو صادر شده باشه. بعضی از این مسولین وقتی بمیرن خیلی حیفه که همینجور دفنشون کنن، به نظرم باید مغزشون رو درآورد و به افراد دیگه  پیوند زد. چون مغزشون کامل نو هست و استفاده نشده!

به نظر من باید توی این شرایط نه تنها تعداد کارمندها رو کم نکنن حتی باید ساعت کار رو هم افزایش بدن تا شعبات خلوت تر بشه.

خوب هر سال جدیدی که میاد خوشحالی نداره هممون یک سال پیرتر شدیم. البته آدم وقتی به سی سالگی میرسه عملا مرده! و اصلا سی سال اول زندگی با سی سال دوم به هیچ وجه قابل قبول نیست. به هیچ وجه!

سی سال اول عمر دائما پر از هیجان و اتفاقات خوب و بد فراوان هست و بقیه عمر یک دوره راکد!

تو سی سال اول هر چند سال یک هیجان بزرگ تو زندگی اغلب آدما رخ میده که مسیر زندگی شون رو تغییر میده.

دو سال اول آدم خیلی ضعیفه و هیچی نمیفهمه

از دو تا ۷ سال دوره شناخت اطراف شروع میشه، بدن به شدت نسیت به قبل قوی تر میشه و کم کم حرف زدن و استدلال کردن شروع میشه

دوباره از ۷ تا ۱۲ سال دوره دبستان شروع میشه، یک دوره جدید تو زندگی با کلی دوست جدید و محیط جدید

از ۱۲-۱۵ دوره راهنمایی شروع میشه، یه دروه جدید نسیت به دبستان، دوستای دبستان عوض میشن و دوستان جدید سر و کله شون پیدا میشه

از ۱۵-۱۹ سال دبیرستان شروع میشه یه دوره کاملا جدید با دوستان جدید، درس ها کاملا حرفه ای تر میشن سواد آدم به شدن بالا میره از نظر فیزیولوژیک بدن وارد ابتدای جوانی میشه و در اوج قدرت قرار داره

بعد از اونم سال های دانشگاه (تو مقاطع مختلف) سربازی برای عده ای، ازدواج برای عده زیادی، رفتن سر کار و...

همه قبل از سی سالگی اتفاق میفته و باکلی هیجان و تغییر در زندگی.

=========

در قبل از سی سالگی هر چند سال یک دوره جدید با کلی هیجان و اتفاقات تلخ وشیرین رخ میده. اما بعد از سی سالگی یهو ورق برمیگرده، یک دوره راکد بدون هیجان خاصی. همه اش انجام یک مشت کار تکراری!