برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است

هزینه اشتباه

دوستی دارم که رفته کانادا، یه بار که برگشته بود ایران دیدمش، بعد بهم گفت که این کانادایی ها خیلی راحتن، یه روز میان دانشگاه، بعد یهو وسطش انصراف میدن میرن دنبال یه شغلی بعد پشیمون میشن از اون شغل و دوباره بر میگردن دانشگاه درسشون رو ادامه میدن. یا مثلا میتونی بری گوشی موبایل بخری دو هفته نگه داری بعد خیلی راحت بری به فروشنده پس بدی و بگی از گوشی خوشم نیومد و پولم رو میخوام.

از خاطره این دوستم که بگذریم، به نظر من یکی از مهم ترین چیزهایی که در هر کشوری میتونه به مردم اون کشور آرامش بده، هزینه پایین اشتباه کردن هست! یعنی چی؟

یعنی:

  • اگر رفتی کفش خریدی اومدی خونه، و شب از رنگ کفش خوشت نیومد، راحت و بی دغدغه بتونی فردا برای و پسش بدی و بگی خوشم نیومد.
  • اگر رفتی دانشگاه و از رشته ات خوشت نیومد راحت بتونی تغییر رشته بدی بدون اینکه از هفت خوان رستم رد بشی
  •  اگر از شغلت راضی نیستی راحت بتونی استعفا بدی و بیایی بیرون و خیالت راحت باشه که اگر تصمیمت اشتباه بود باز فرصت برگشتن به شغل قبلی رو داری.
  • اگر خواستی ازدواج کنی، خیالت راحت باشه که اگر تصمیت اشتباه بود راحت میتونی جدا شی.

و هزاران مورد دیگر.

به نظرم مهم ترین چیزی که باعث میشه، زندگی در یک کشور راحت تر از زندگی در یک کشور دیگه باشه، اینه که در اون کشور هزینه اشتباه پایین باشه.

تو کشور ما تو خیلی از زمینه ها هزینه  اشتباه بی دلیل خیلی بالاست.

شما یک سال مداوم برای کنکور درس میخونید، ولی باید یک کنکور ۴ ساعته بدید، کافیه هست که کمی هل بشی! یکسال زحمتت بر باد میره. دوستی داشتم دوره دبیرستان که سه بار کنکور داد و در نهایت پزشکی قبول شد. بار اول خوب رتبه اش در حد پزشکی نبود ولی بار دوم فقط و فقط به خاطر هل شدن قبول نشد و مجبور شد یکسال دیگه منتظر بشه  و بخونه تا قبول بشه! کمی استرس اشتباه به قیمت یکسال تمام شد.

توی درس های دانشگاه تو ایران اغلب یک امتحان میان ترم و یک امتحان پایان ترم برگزار میشه، کافیه که کمی تو امتحان پایان ترم کم کاری کنید تا به راحتی درس را بیفتید، یعنی هزینه یک اشتباه به قیمت کل اون درس تمام میشه، در حالیکه اگر ارزیابی در طول ترم مستمر باشه، اون اشتباه پایان ترم خیلی هزینه بالایی نخواهد داشت.

چند روز  پیش صحنه ای رو دیدم یک خانم و پسر کوچکش مشغول بحث با صاحب مغازه اسباب بازی فروشی بودن، خانم میخواست اسباب بازی رو که یک ساعت قبل خریده بودن رو پس بده ولی صاحب مغازه قبول نمی کرد.

اینجا اگر دختری دو دقیقه بعد از خوندن خطبه عقد از ازدواج پشیمون بشه، دیگه شانسی برای جدایی نداره مگر با هزاران ترفند.

 اگر کشورهای دنیا را دو بخش کنیم، مبینیم به وضوح که کشورهای ثروتمند تر اغلب همون کشورهایی هستند که هزینه اشتباه کردن در اونها کمتر هست.

هرچی تو کشوری هزینه اشتباه پایین تر باشه، افراد اون جامعه راحت تر ریسک میکنن و در نتیجه بیشتر ریسک میکنن و اون جامعه موفق تر میشه.

ببینید فرض کنید یک استاد دانشگاه یک ایده ای به ذهنش رسیده برای کارآفرینی، تو کشور ما اگر این شخص بخواد بره دنبال ایده اش و از شغلش استعفا بده و اشتباه کرده باشه و ایده اش شکست بخوره، دیگه امکان بازگشت به شغل قبلی براش فراهم نیست. بنابراین این شخص هیچ وقت ریسک نمی کنه تا شغلش رو رها کنه. اما اگر این شخص میدونست این فرصت فراهم است که بعد از استعفا دوباره بتونه با به شغلش برگرده راحت تر میتونست ریسک کنه و کار آفرینی رونق پیدا میکرد.

افراد تو جامعه ما اغلب نگرانن، چون هر تصمیم اشتباه هزینه گزافی داره!

جامعه ای به آرامش میرسه که مردمش راحت بتونن اشتباه کنن، وقتی میرن موبایل بخرن با خیال راحت خرید کنن چون میدونن اگر خوششون نیاد راحت پس میدن! وقتی میرن دانشگاه نگران رشته شون نباشن چون راحت میتونن عوضش کنن. وقتی میخوان ازدواج کنن استرس نداشته باشن چون فرصت برای جبران اشتباهشون به راحتی فراهمه، وقتی شغلشون رو رها میکنن خیالشون راحت باشه در صورت تصمیم اشتباه راه برای جبران فراون هست، وقتی ورشکست میشن خیالشون راحت باشه فقط سرمایه کاریشون رو از دست میدن و دیگه زندان نمی افتن!!!

هزینه اشتباه رو باید بیاریم پایین تا مردم راحت تر زندگی کنن.

این پست دیگه خیلی طولانی شد. میخواستم در مورد این بنویسم که چی میشه که تو یه تعداد از کشورها هزینه اشتباه کردن پایین هست و تو یه تعداد دیگه از کشورها هزینه اشتباه کردن بالاتر هست.

اگر عمری بود و حسش بود!!! در آینده ایده خودم رو از دلیل این موضوع مینویسم.

زمانی که سال آخر دیبرستان  بودم (اون موقع بهش میگفتن پیش دانشگاهی) یک دوستی داشتم که ادعامیکرد، اگر هر تست فیزیک رو بهش بدید و جواب تست رو هم بهش بگید!!! اون موقع اون میتونه تست رو حل کنه. روش کارش رو هم من میدونستم چی کار میکنه، مثلا فرض کنید شما بهش میگفتید جواب سوال ۳۰ هست. کلی فرمول مینوشت و الکی شروع به محاسبه میکرد طوری که خواننده سردرگم میشد وقتی که خواننده سر درگم و گیج شده بود یک مرتبه مینوشت بنابراین به این میرسیم که ۶۰ تقسیم بر ۲ و جواب ۳۰ میشود. اما اگر جواب تست رو نمی گفتید محال بود بتونه جواب رو به دست بیاره.

حالا این شده حکایت بعضی ریاضیدان های کابردی دنیای مدرن، اونها یک پدیده رو میبینن که رخ داده، بعد میرن یک روابط عجیب و غریب پیدا میکنن  طوری که اون پدیده در اون روابط صدق کنه. بعد میگن ما  مدلسازی ریاضی انجام دادیم!!!

کلا سرنا را از دهانه گشاد مینوازند!!! مدلسازی پدیده ها با ریاضی این نیست که وقتی که یک پدیده ای رخ داد یک معادله ریاضی بنویسیم تا اون پدیده رو تفسیر کنه، مدلسازی ریاضی اینه که یک مدل بنویسیم تا پدیده هایی رو که رخ ندادن رو پیش بینی کنه، درست مثل معادلات نسبیت انیشتین،  معادلات نسبیت میگفت باید سیاهچاله وجود داشته باشه در حالیکه خیلی سال بعد از این معادلات، وجود سیاهچاله ها به صورت تجربی تایید شد. یا معادلات انیشتین حدود ۱۰۰ قبل وجود امواج گرانشی رو پیش بینی کرده بود در حالیکه تازه همین چند سال قبل بود ( سال ۲۰۱۶) که به طور تجربی وجود این امواج تایید شد.

این دست از دانشمندان همیشه وقتی که یک پدیده ای تمام میشه و همه ابعادش مشخص میشه تازه سر و کله شون پیدا میشه و مشغول بررسی علمی اون پدیده میشن. بعد از بحران مالی سال ۲۰۰۸ کلی مقاله نوشته شد که همشون میگفتن که به خاطر مقرراتی که در حوزه بانکداری و تا قبل از سال ۲۰۰۸ بوده، به وجود آمدن بحران مالی حتمی بوده!! اما من نمی دونم  این نوابغ قبل از سال ۲۰۰۸ کجا بودن تا این هشدارشون رو بدن!

بزارید چند سال بعد که کرونا رفت، و کاملا تعداد مرگ و میرها و مبتلایان به کرونا مشخص شد، یک مرتبه سر و کله هزاران مدل ریاضی ظاهر خواهد شد که خیلی خوشگل مدل رشد کرونا در سطح جهان را مدلسازی خواهند کرد!!! این نوع مدلسازی ها نوشدارو بعد مرگ سهراب هستند.

من اون دانشمندانی رو که شجاعانه مدل هایی رو برای رشد کرونا نوشتن و تقریبا هم همشون غلط بود!!! را صدها برابر به اون نوابغی که بعد از تمام شدن کرونا مدل های کاملا درست خواهند نوشت، ترجیح میدم.

شما کی رو بیشتر قبول دارید: کسی که صبح میگه بعد از ظهر  هوا آفتابی است، ولی بعد از ظهر باران میاد! یا کسی  که بعد از ظهر وقتی بارندگی رو دید، فردا میگه ؛ محاسبات من نشون میداد که دیروز بعد از ظهر  باران میباره!!!

توجه کنید که منظور من این نیست که مدل های غلط خوب هستند، منظورم اینه که این مدل ها به هر حال خیلی با ارزشتر از مدل های  درستی هستند که در موقعی نوشته میشن که یک پدیده رخ داده و تمام شده.