برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

زمانیکه خیلی ها تو ایران دچار این سوئ برداشت بودن که هدف عربستان از عدم کاهش تولید نفت؛ ضربه به ایران هست. من تو این وبلاگ نوشتم که مهم ترین هدف عربستان ضربه زدن به تولید نفت شیل در امریکاست. (البته من اون پست رو بعد از مدتی به دلایلی حذف کردم).

به هر حال عربستان یک جنگ تمام عیار رو علیه تولید کنندگان نفت شیل در امریکا راه انداخت؛ اما به نظر میرسه تولید کنندگان نفت شیل  دارن سرسختانه مقاومت می کنن و بعیده که تو این جنگ نفتی تسلیم عربستان بشن. عربستان دست به بازی پر ریسکی زد که بعیده بتونه ازش پیروز بیرون بیاد. (البته اگر عربستان تو این جنگ نفتی بر علیه نفت شیل امریکا پیروز بشه به نفع همه تولید کنندگان نفت از جمله ایران هم هست). اتفاقی که در عمل افتاده اینه که تولید کنندگان شیل خودشون رو با شرایط وفق دادن (بدون اینکه به طور کامل از بازار خارج شن) حالا اگر عربستان و بقیه اعضای اپک هم بخوان دست از جنگ نفتی بکشن و تولید رو کاهش بدن هم خیلی نمی تونه قیمت نفت رو افزایش بده؛ چرا که به ازای هر بشکه نفتی که کاهش پیدا کنه تولید کنندگان نفت شیل به همون نسبت تولیدشون رو افزایش میدن. مگر اینکه اعضای اپک خیلی خیلی زیاد تولیدشون رو کاهش بدن که در این حالت علاوه بر اینکه بازارشون رو از دست میدن افزایش قیمت نفت در این حالت اونقدری نخواهد بود که ضرر کاهش تولیدشون رو جبران کنه.

من اون موقع امیدوار بودم عربستان با عدم کاهش تولید و پایین اومدن قیمت نفت بتونه کاری کنه که تولید نفت شیل به طور کامل متوقف بشه، ولی این طور نشد.

در شرایط فعلی تولید کنندگان بزرگ نفت در شرایط بدی قرار گرفتن و اپک ابزار قدرتمند خودش رو برای کنترل بازار (یعنی دستکاری میزان تولید) از دست داده و عملا دیگه یه سازمان تشریفاتی باید حسابش کنیم.

به هر حال کم کم باید بپذیریم که نفت بالای صد دلار یک رویای شیرین بود که تموم شده و دیگه بعیده تا سال های سال قیمت نفت بتونه به 100 دلار حتی نزدیک بشه.

---------------------------------

دلیل نوشتن این پست؛ گزارش نشانه‌های شکست در «جنگ نفتی» عربستان علیه تولیدکنندگان خارجی در سایت تابناک بود. که من بخشیش رو اینجا کپی میکنم.


به گزارش «تابناک»، نشریه «فوربس» در مطلبی به قلم ناتان واردی به بررسی رویکردهای جدید نفتی عربستان سعودی پرداخته و می نویسد این کشور تاکنون حدود 100 میلیارد دلار در جنگ نفتی با تولیدکنندگان نفت «شِیل» آمریکا و همچین دیگر تولیدکنندگان نفت ارزان قیمت، هزینه کرده است.

تصمیم یک سال پیش عربستان سعودی در خودداری از کاهش تولید به منظور حمایت از قیمت های نفت، سبب شده هم قیمت نفت برنت و هم وست تگزاس اینترمدییِت به زیر 50 دلار در هر بشکه سقوط کند؛ اما سعودی ها برای پیروزی در نبرد خود، به صرف مبالغ بسیار بیشتری نیاز دارند.

اکنون، نشانه هایی وجود دارد مبنی بر اینکه سعودی ها سعی دارند با استفاده از استقراض بین المللی، به استراتژی خود در این زمینه شدت ببخشند. بر همین اساس، این کشور قصد دارد با قرض گرفتن مبالغی در بازار اوراق قرضه بین المللی، منابع مالی بیشتری را به نبرد خود برای حفظ سهم در بازار نفت اختصاص داده و ادامه فعالیت را برای تولیدکنندگان شیل آمریکا غیرممکن سازد.

در این میان، عربستان سعودی برای پیشبرد و ادامه پروژه های اجتماعی خود به پول نیاز دارد؛ زیرا کسری بودجه این کشور به دلیل کاهش درآمدهای نفتی، به شکل فزاینده ای رو به افزایش است. افزون بر این، مداخله نظامی پرهزینه این کشور در یمن، فشار اقتصادی را بر آن دوچندان کرده است.

این روند در شرایطی جریان دارد که تولیدکنندگان نفت شیل آمریکایی، به قدرتمندترین نیرو در بازار جهانی نفت تبدیل شده اند. ایگور سچین، رئیس شرکت «روس نفت» اخیراً گفت نفت شیل آمریکا با پشتوانه 150 میلیارد دلار قرضه، به سمت کنترل بازار جهانی نفت پیش می رود.

به هر ترتیب، عربستان سعودی تاکنون نتوانسته در مبارزه خود علیه نفت شیل آمریکا به پیروزی های چشمگیری دست پیدا کند. البته تعداد حلقه چاه های فعال در آمریکا از اوج خود که 1925 عدد بود، به 771 عدد رسیده و حدود 20 شرکت نفتی نیز ورشکسته شده اند؛ اما اغلب آن ها، شرکت های کوچک بوده اند. سهام برخی شرکت های بزرگ همچون کنتینانتال ریسورسِز طی یک سال گذشته 35 درصد افت داشته؛ اما دیگر شرکت ها، همچون پایونیر نچرال ریسورسِز تنها افتی 15 درصدی را تجربه کرده اند. 

در مجموع، هرچند تولید نفت آمریکا طی یک سالی که از زمان آغاز طرح جدید سعودی ها می گذرد 500 هزار بشکه کاهش داشته، اما این کشور هنوز رقم قابل توجه 9.1 میلیون بشکه در روز، تولید دارد. این در حالی است که سه سال پیش، میزان تولید نفت این کشور 6.8 میلیون بشکه در روز بود.

به این ترتیب، می توان گفت که نفت شیل آمریکا، خود را با شرایط وفق داده است. شرکت هایی مثل آنادارکو پترولیوم با انجام اقداماتی، توانسته اند زمان و هزینه استخراج نفت را کاهش دهند. از جمله اقدامات این شرکت ها، عدم استخراج کامل نفت از چاه ها و باقی گذاشتن بخشی از نفت در آن هاست تا زمانی قیمت ها بار دیگر افزایش پیدا کند. 

فروش اقساطی خودرو شروع شده و گویا روز اول هم استقبال خوبی شده.

ولی من همچنان بر سر موضع خودم که علت رکورد در خرید خودرو به کاهش جمعیت افراد 20-30 سال بر می گرده هستم. با گذشت مدت کوتاهی همگان خواهند فهمید که این کار هم تاثیر چندانی بر میزان خرید و فروش خودرو نمیذاره. من فکر می کنم هر هفته، 20 درصد از متقاضیان خرید خودرو قسطی کاهش پیدا  کنن. و اگر هفته  اول در حالت خوشبینانه مثلا 60000 (یا x تا) خودرو فروخته بشه در نهایت این طرح باعث فروش حداکثر 300 هزار (5x تا) خودرو میشه که کمتر از نصف  تولید یکسال کشور هست. که بخشی از این 300 هزار نفری که خودرو میخرن در واقع کسانی هستن که قرار بود در آینده خودرو بخرن ولی حالا به خاطر وام کمی زودتر میخرن و همین موضوع باعث میشه در چند ماهه آینده  رکود عمیق تری تو خرید و فروش خودرو ایجاد بشه.

با چند وقت صبر کردن، درستی این پیش بینی رو خواهید دید!!!

موضوع رویا دیدن برای من همیشه جالب بوده؛ از یک طرف اینکه مثلا اگر کسی نابینای مادرزاد باشه نمی تونه خواب ببینه (یعنی رویای تصویری نمی بینه) باعث میشه که فکر کنم رویا یک امر عادی که فقط به فعالیت های مغزی ما ارتباط داره در حالیکه رویاهایی که خبر از اتفاقاتی از اینده میدن باعث میشه به اون نظر قبلی شک کنم؛ مثلا یک مورد جالب که امروز خوندم این بود

"او (رئیس جمهور آبراهام لینکلن) یک رویای تکرار شونده داشت. روزی که به قتل رسید، (یعنی 14 آوریل) کابینه دولت تشکیل جلسه داد و دو عضو کابینه در دفترچه یادداشت‌های خود نوشتند که لینکلن شب قبل از رویایی در مورد به قتل رسیدن صحبت کرده بود. او در کابوس خود دید که با صدای گریه زنی از خواب بیدار می‌شود. او که گیج شده، به دنبال منشا صدا می‌گردد. او صداهای گریه افراد دیگری را هم می‌شنود. کنجکاوی او بیشتر تحریک می‌شود. به اتاق شرقی می‌رسد.

مردم در حال گریه هستند. مردها هم مانند زن‌ها در حال گریه هستند. نگهبانی دم در ایستاده است. لینکلن از او می‌پرسد، آن مرد کیست؟ او هم جواب می‌دهد: «آن مرد رئیس‌جمهور است.» کسی او را به قتل رسانده است. در جلوی او، وسط اتاق، او جسدی را می‌بیند. در همان لحظه صدای جیغی می‌شنود و در‌حالی‌که عرق سردی بر بدنش نشسته از خواب می‌پرد. آبراهام لینکلن، روز بعد به ضرب گلوله جان ویلکس بوث به قتل رسید."


قبلا زیاد دیده بودم که شهرداری مثلا خیابانی رو درست می کنه و بعد از چند ماه دوباره شروع به کندن همون خیابان می کنه ولی خوشبختانه شهرداری در این زمینه پیشرفت های خوبی داشته.

یه جایی نزدیک خونمون بود که شهرداری دیروز بعد از ظهر درستش کرد و امروز صبح همونجا رو شروع کرد به کندن و خراب کردن. یعنی فاصله چندماهه ای که قبلا بود رو تونستیم با برنامه ریزی به کمتر از 24 ساعت برسونیم که کم افتخاری نیست!

بعضی از این کشورهای داغون مثل آلمان و ژاپن یه خیابون میسازن 100 سال؛ 200 سال اصلا بهش دست نمیزنن و به امان خدا رها می کنن. در حالیکه ما یه خیابون میسازیم و در کمتر از 24 ساعت دوباره میریم سراغش که بازهم بسازیمش. خدمت یعنی این!

"گوگل در تلاش برای ارتقای فناوری هوش مصنوعی خود است تا روزی رایانه هایی بسازد که بتوانند مانند یک انسان صحبت کنند."

جمله بالا بخشی از این خبر هست.

-------------------

فرض کنید روزی کامپیوترهایی ساخته بشن که بتونن مثل یک فرد عادی با ما صحبت کنن (این فرض در آینده ای نه چندان دور محقق میشه)، آیا ما حاضریم وقت بزاریم و با کامپیوترها به جای دوستان و یا خانواده صحبت کنیم؟

به نظر میرسه که ما این کار رو می کنیم؛ زمانیکه تازه اتومبیل ساخته شده بود انسان ها با خودشون فکر می کردن که آیا حاضرن اسب هاشون رو که خیلی دوست دارن و اسب ها هم اونها رو دوست دارن رو رها کنن و از اتومبیل استفاده کنن؟

انسان ها اسب هاشون رو رها کردن؛ پس دوستانشون رو هم رها می کنن.

فقط یه مشکلی هست اونم اینه که شاید ما بخواییم با کامپیوترها حرف بزنیم ولی شاید اونها نخوان با ما حرف بزنن (به این علت که احتمالا اون موقع کامپیوترها خیلی باهوش تر از ما میشن و صحبت کردن با ما براشون بی کلاسی محسوب میشه!)

بازم یاد جمله ماروین مینسکی افتادم:

" کامپیوترهای آینده آنقدر هوشمندند که ما شانس آورده ایم اگر آنها ما را مانند حیوانات اهلی کنار منازل خود نگهدارند"!!!

گالیله بیش از 500 سال قبل ادعا کرده بود، اجسام صرف نظر از وزنشون؛ وقتی از ارتفاع یکسانی پرتاب بشن در زمان مساوی روی زمین میفتن. سایت تابناک هم پستی درباره این موضوع کار کرده.

گالیله گفته بود که پر و چکش وقتی از ارتفاع مساوی رها بشن (در شرایط خلا) همزمان روی زمین میفتن.

دیوید اسکات فضانورد امریکایی که یکی از افرادی بود که با آپولو 15 به ماه رفت. این موضوع رو روی ماه امتحان می کنه. توی یک دستش یک چکش میگیره و تو اون یکی دستش یه پر و هر دو رو رها می کنه که همزمان روی ماه میفتن. فیلم این آزمایش جالب رو میتونید توی ویکیپدیا ببینید. البته این سایت هم فیلم با کیفیت تری از این آزمایش رو قرار داده.

سفر به ماه یک نقطه عطف در تاریخ دانش بشری بود. انسان ها قبلا در سفر به جاهای ناشناخته دستاوردهای مهمی به دست آورده بودن. احتمالا گروهی از انسان ها سال ها قبل از طریق سیبری خودشون رو به قاره امریکا رسونده بودن و تمدن های مهمی مثل مایا ها رو شکل داده بودن. یا کریستف کلمب در یک سفر جسورانه خودش رو به قاره امریکا رسوند. ولی سفر به ماه یه چیز دیگه بود؛ به قول نیل آرمسترانگ (هنگام گذاشتن پاش روی ماه):" این گام کوچکی برای من و گام بزرگی برای بشریت بود".

متاسفانه پروژه سفر به مریخ زیاد جدی دنبال نمیشه؛ از وقتی که این روبات های لعنتی! روح؛ فرصت و کنجکاوی پاشون به مریخ رسیده دارن مرتبا دارن اطلاعات به زمین ارسال می کنن. روح و فرصت قرار بودن فقط 90 روز کار کنن ولی بیش از 10 سال تونستن کار کنن و اطلاعات بفرستن (فکر کنم مریخ نورد فرصت که سال 1382 به مریخ فرستاده شده هنوز هم داره کار می کنه و اطلاعات میفرسته). موفقیت این ربات ها باعث شده که مقامات ناسا با این استدلال که ماموریت فرستادن انسان به فضا هم هزینه بر هست و هم کم بازده تر نسبت به برنامه های فرستادن روبات و بنابراین خیلی جدی به دنبال فرستادن انسان به مریخ نیستن.

سفر به مریخ باعث تقویت اعتماد به نفس همه انسان ها میشه و هرچقدر هم که هزینه بر باشه باز ارزشش رو داره. میلیون ها انسان منتظرن که قدم گذاشتن انسان روی مریخ رو ببینن. به نظر میرسه اگر یک برنامه جدی از طرف ناسا برای سفر به مریخ اعلام و پیگیری بشه؛ کمک هایی که از سراسر دنیا به این برنامه میشه میتونه هزینه های این سفر رو تامین کنه. پروژه مارس وان که توسط یک سازمان ناشناخته برای فرستادن و سکونت انسان ها در مریخ طراحی شده به این امید هست که بتونه با کمک های مردمی این کار رو عملی کنه (هرچند به نظرم این سازمان توان علمی این کار رو نداره) بنابراین وقتی مارس وان میتونه برای این پروژه کمک جمع کنه؛ اگر ناسا برنامه مشابهی رو پیگیری کنه قطعا میتونه کمک های قابل توجهی رو جذب کنه.

زیاد طول نمی کشه که انسان ها زمین رو به عنوان یه سیاره کهنه رها می کنن و سکونت در سیاره های بهتر رو آغاز می کنن. در طول تاریخ این کار در ابعاد کوچکتر رخ داده. شهرهای مهمی در دنیای باستان مثل بابل و نینوا عملا متروکه شدن و شهرهای جدید جای اونها رو گرفتن. به نظر میرسه ما کمی زود به دنیا اومدیم اگه 300 یا 400 سال بعد به دنیا میومدیم خیلی بهتر بود!

تجربه من از دوران تحصیلم میگه دانشجویان دوره لیسانس خیلی زیادتر از دانشجویان دوره دکتری سر موضوعات مختلف با هم بحث می کنن(به خصوص تو خوابگاه ها) و در واقع تلاش می کنن با بحث کردن افراد دیگه رو متقاعد کنن. و تو این موضوع لیسانس ها (منظورم کسانی که لیسانس دارن نیستن, منظورم دانشجویان دوره لیسانس هستن) خیلی تلاش می کنن که تو هر بحثی حتما پیروز بشن همین موضوع باعث میشه خیلی حرف تو حرف بیارن، ! مثلا ممکنه بحثشون ابتدا در مورد قیمت غذایی دانشجویی باشه ولی بعد از 4 ساعت که با هم بحث می کنن می بینید که بحثشون به این کشیده که سرمربی بارسلونا زیر پیراهن قرمز میپوشه و یا آبی!!! ولی تو تحصیلات تکمیلی این اتفاق کمتر میفته شاید یه دلیلش این باشه به تجربه میفهمن بحث کردن بیفایدس و خیلی سخت میشه با با بحث کردن نظر شخصی رو تغییر داد. یه دلیل دیگش هم اینه که افراد تو تحصیلات تکمیلی یاد می گیرن رو موضوع مشخصی متمرکز شن و وقتی دو نفر بحث می کنن ناخودآگاه از موضوع بحث خارج نمیشن و حول یه موضوع مشخص مگه میشه چقدر حرف زد؟ اون چیزی که بحث ها رو طولانی می کنه حرف تو حرف آووردن و دائما پیش کشیدن موضوعات تازه اس و گرنه بحث زیاد طولانی نمیشه.

یکی از بزرگ ترین اشتباهات دوران تحصیلم این بود که به اندازه کافی وقت روی یادگیری زبان نذاشتم.
به نظر من کسی که زبان بلد نیست؛ سوادش کم نیست، بلکه اصلا سواد نداره!!!

یک سوال متداول این هست که با وجود نرم افزارهایی مثل میپل و متمتیکا و متلب چه نیازی به آموزش ریاضی هست؟ وقتی که این نرم افزارها همه محاسبات ریاضی رو انجام میدن، چرا ما خودمون رو برای یادگیری ریاضی اذیت می کنیم.

اما پاسخ های من به این موضوع:

1-      این نرم افزارها کاملا قابل اعتماد نیستن و گاها جواب های کاملا غلط برای سوال می دن. مثلا اگر شما انتگرال 1 تا مثبت بی نهایت تابع

(x+5)/sqrt(x^7+x^2))

رو با میپل حساب کنید؛ میپل برای این سوال جواب منفی بی نهایت رو میده که مسلما غلط هست. (چون تابع زیر انتگرال مثبت هست)؛ ما اگر خودمون هیچ اطلاعی درباره ریاضی نداشته باشیم ممکن هست این جواب غلط رو که نرم افزار تولید کرده به عنوان جواب درست بپذیریم!!! این جواب های اشتباه گاه کاملا دردسرساز میشن مثلا میتونید این مقاله کوتاه در یکی از مجلات انجمن ریاضی امریکا،رو نگاه کنید که در مورد چنین جواب های اشتباهی نوشته شده.

2-      هنوز مسائل مختلفی وجود دارن که این نرم افزارها توان حل اونها رو ندارن؛ یا در حل برخی مسائل بسیار کند عمل می کنن؛ تلاش برای ارتقا عملکرد این نرم افزارها نیاز به دانش ریاضی عمیقی داره

3-      گاهی وقت ها؛ یک مسئله ریاضی رو نرم افزارها میتونن به طرق مختلف حل کنن؛ اینکه ما از نرم افزار بخواهیم با چه متدی مسئله رو حل کنه نیاز به این داره که ما خودمون دانش عمیقی از عملکرد این روش های مختلف داشته باشیم. مثلا برای حل یک دستگاه خطی روش های متفاوتی وجود داره و باید با توجه به ساختار دستگاهمون تلاش کنیم بهینه ترین روش رو به کار ببریم.

4-      کامپیوترها فعلا قادر به مدلسازی نیستن!!! مثلا فرض کنید شما به دنبال رویه ای با مساحت ثابت 1 متر مربع هستید که ماکزیمم حجم ممکن رو داشته باشه. کامپیوتر قادر به درک این مسئله و در نتیجه حل اون نیست. و شما نیاز دارید دانش کافی از ریاضی داتشه باشید تا مسئله تون رو مدل کنید و بدید به کامپیوتر تا حل کنه.

"شما و همه فرزندان و خاندانم و هر که این وصیتم به او مى‏رسد را به تقواى الهى، و نظم در زندگى، و اصلاح بین مردم سفارش میکنم"نهج البلاغه نامه 47.

من توی این چند ساله اخیر، برای برخی از کلاس ها و همچنین مقالات دوره دکتری؛ کلی برنامه نوشتم. اما اغلب این برنامه ها رو به شکل پخش  و پلایی ذخیره کردم (یا اصلا تعدادی شون رو ذخیره نکردم!) طوریکه هر موقع اون برنامه ها رو لازم دارم باید کل لپ تاپ و پی سی رو زیر و رو کنم تا شاید بتونم بعضی از اون ها رو پیدا کنم. و تازه وقتی برنامه ها رو پیدا می کنم مشکل اصلی شروع میشه. وقتی که برنامه ای نوشته میشه، بهتره برای بخش های مختلف اون به اندازه کافی توضیح بنویسیم تا وقتی که مثلا یک سال بعد لازم میشه اون برنامه رو یه بار دیگه اجرا کنیم، بدونیم چی به چیه. اما خوب من این کار رو نمی کنم و این باعث میشه عملا بعد از مدتی استفاده از برنامه های قبلی که نوشتم؛ غیر ممکن بشه( چون برای متغیرها اسامی با معنی انتخاب نمی کنم و برای هیچ قسمتی از برنامه هم توضیح نمی نویسم.)

یک الگوریتمی بود که من مجبور بودم خروجی کارهای خودم تو دوره دکتری رو با خروجی اون الگوریتم مقایسه کنم. فکر کنم من تو طول 4 سال دوره دکتری 7-8 بار برنامه اون الگوریتم رو نوشتم. چون یا جای ذخیره برنامه رو پیدا نمی کردم و یا وقتی کد رو پیدا می کردم اصلا نمی دونستم داخلش چی به چیه؟

یا زمانیکه چند سال قبل؛ برای اولین باز آنالیز عددی درس دادم؛ برنامه اغلب الگوریتم هایی که توی این درس هست رو نوشتم و حتی تعدادی رو روی وبلاگ قبلیم قرار دادم. ولی امروز که دنبال اون برنامه ها گشتم حتی یکیشون رو هم پیدا نکردم.

زمانیکه دارید یه کد می نویسید؛ نوشتن توضیحات و انتخاب اسامی با مسما برای متغیرها و ذخیره کردن برنامه در یک محل مناسب (به جای بی هدف رها کردن برنامه رو دسکتاپ!!!) ممکنه کمی وقت گیر باشه؛ ولی همین کار باعث میشه بعدها کلی زمان صرفه جویی کنید( بایت اینکه دیگه لازم نیست برنامه ها رو دوباره بنویسید)