برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

همیشه از بد شانس بودن متولدین دهه 60 یعنی سال های 1357 تا 1370 گفته شده. (عمدا یه خورده این دهه رو بزگ تر گرفتم)، ولی بزارید یک کم هم از خوش شانسی هاشون بگم.

متولدین این دهه شاید آخرین دانش آموزان ایرانی بودند که دوره آموزشی جدی و با کیفیتی رو سپری کردند. افراد نسل های بعدی فقط وقت شون در مدرسه تلف شد و عملا خبری از آن آموزش با کیفیت در مدارس نبود. فقط به عنوان یک مثال: زمانیکه من دانش آموز دبیرستانی بودم با اینکه هنوز در کشور خبری از سیستم عامل ویندوز نبود و کامپیوتر ها تحت سیستم عامل داس بودند  و کامپیوتر هم در کشور بسیار کم و گران بود (یکی از اقوام ما سال 75 رشته مهندسی کامپیوتر قبول شد، پدرش یک زمینی را که داشت فروخت تا بتونه برای پسرش کامپیوتر بخره یعنی کامپیوتر اینقدر وسیله گرونی بود). با اون شرایط ولی ما در دبیرستان درس برنامه نویسی داشتیم و امتحان برنامه نویسی را به صورت عملی دادیم (مدرسه مان کامپیوتر نداشت آموزش و پرورش بعضی مدارس در سطح شهر را به کامپیوتر تجهیز کرده بود و درس برنامه نویسی ما در آن مدارس برگزار میشد) و یک دانش اموز رشته ریاضی عملا حتی در سطح دبیرستان تجربه برنامه نویسی داشت. اما بعد از دانش آموزان دهه شصت آموزش مدرسه ای در ایران به طور کامل به قهقرا رفت. معلمین را تحت فشار گذاشتند که الکی به دانش آموزان نمره بدهند و... 

افرادی که بعد از دهه شصتی ها از مدارس و دانشگاه ها فارغ التحصیل شدند اختلاف فاحشی با دهه شصتی ها دارند و به وضوح ضعیف تر هستند.

نسل قبل از دهه شصتی ها یعنی  متولیدن قبل از 1357 افراد توانمندی هستند و آموزش با کیفیتی را هم دیده اند. اما در حال حاضر به دو دلیل عرصه را به دهه شصتی ها واگذار کرده اند. دلیل اول اینکه این افراد سن بالاتری نسبت به دهه شصتی ها دارند و طبیعتا به مرور مقداری از توانمندی هاشان نسبت به دهه شصتی ها کاسته شده  و دلیل دوم اینکه چون در زمانی تحصیل کردند که خبری از کامپیوتر و اینترنت نبوده اغلب مهارت های کامپیوتری کمتری نسبت به دهه شصتی ها دارند.

===

خلاصه این روزها ستاره بی چون چرای عرصه علم و فناوری در ایران دهه شصتی ها هستند و با روندی که در حال طی شدن هست احتمالا برای مدت مدیدی همچنان در صدر خواهند بود. پرچم همیشه بالاست!

نسیم نیکلاس طالب در فصل پنجم کتاب معروفش قوی سیاه ترجمه محمد ابراهیم محجوب (متاسفانه به نظرم ترجمه کتاب خوب نیست) مینویسه:
« ریاضیدان ها برای اینکه به ما بباورانند نظریه هایشان برای اجتماع خوب است، به مواردی اشاره میکنند که ان نظریه ها مفید بوده اند، نه مواردی که موجب تلف کردن عمر شده اند. از این بدتر، به آن موارد پر شمار کاربردهای ریاضی اشاره نمی کنند که به دلیل سرشت شدیدا غیر تجربی نظریه های آراسته ریاضی، زیان هنگفتی به جامعه زده اند»

===

البته این نکنه را هم اشاره کنم که در اینجا  بحث نسیم طالب ارتباط خاصی با ریاضی نداره و ریاضی را صرفا به عنوان مصداق بیان کرده، در واقع نسیم طالب میخواد بگه همه رشته ها مدارکی مربوط به موفقیت شون ارائه میدهند اما هیچگاه در مورد موارد شکست صحبت نمی کنند.

اما اگر من بخوام در مورد خاص ریاضی که نسیم طالب عنوان کرده توضیح بدهم باید بگم:

۱) «به مواردی اشاره میکنند که ان نظریه ها مفید بوده اند»: این موضوع کاملا طبیعی هست هیشکی نمی گه ماست من ترش هست. چرا باید انتظار داشته باشیم یک ریاضیدان بیاد و موارد غیر مفید رو بگه. مثلا سازنده یک هواپیمای جنگنده میگه این هواپیما از هموطنانم در برابر حملات دشمن محافظت میکنه هیچ وقت نمی گه با این هواپیما میشه بمب ریخت روی خونه های مردم و کودکان رو کشت. یا مثلا سازنده چاقو از اهمیتش در کارهای آشپزخانه میگه تا کاربرد چاقو برای قتل یا سازنده یک سد از اهمیت سد در تامین آب شرب شهری میگه و نمیاد در مورد مضرات سد برای محیط زیست پایین سد بگه یا تولید کننده کود شیمیایی از اهمیت تولید کود در بالابردن راندمان کشاورزی میگه و نه از ضررهاش برای بدن. از این نظر ریاضیدان ها فرقی با بقیه ندارند.

۲) «نه مواردی که موجب تلف کردن عمر شده اند.»: مسلما نتایج زیادی در ریاضیات بودند که کاربرد خاصی براشون پیدا نشده و به فراموشی سپرده شدند. اما این موضوع در علم کاملا طبیعی هست و ریاضیات خیلی مستثنا از این امر نیست. مثلا طراحان خودرو هر ساله مجبور هستند مدل های مختلفی از خودرو را طراحی کنند اما تعداد اندکی از این خودروهای مفهومی طراحی شده به تولید انبوه میرسند. طراحان لباس هم همینطور! یا نظریات مختلف در فیزیک مثل وجود ماده ای به نام اتر در اطراف زمین که بعدها معلوم شد کاملا چرند هست. در علم هیچ راه شاهانه ای وجود ندارد، باید انبوهی از نتایح به دست بیایند تا تعداد اندکی از اونها بتونند موفقیت کسب کنند. ادیسون هم بیشتر از 1000 اختراع کرد اما کمتر از 10 تاش مشهور شدند و به درد خوردند و بقیه همه فراموش شدند.

۳) «از این بدتر، به آن موارد پر شمار کاربردهای ریاضی اشاره نمی کنند که به دلیل سرشت شدیدا غیر تجربی نظریه های آراسته ریاضی، زیان هنگفتی به جامعه زده اند»

این موضوع هم که اصلا ارتباطی به ریاضیات نداره. مدل های ریاضی در دنیای واقعی را افرادی (اغلب غیر ریاضی) طراحی و استفاده می کنند و اشتباه آنها ارتباطی به ریاضی ندارد. یکی بلده از ریاضی درست استفاده کنه و میشه نیوتن و یکی هم بلد نیست درست استفاده کنه و فاجعه ایجاد میکنه.

مثل این میمونه که به خاطر تصادف ماشین ها در خیابان علم مهندسی مکانیک رو مقصر بدونیم! یا به دلیل خطاهای پزشکی علم پزشکی رو مقصر بدونیم.

 

 

من سال ها قبل کتاب انسان خردمند نوشته نوح هراری رو از روی نسخه پی دی اف و روی تبلت خونده بودم. حدود دو ماه قبل نسخه چاپی کتاب رو هم در کتابخانه دانشگاه دیدم و دوباره خواندمش. البته بار دوم دیگه 70-80 صفحه آخر را نخواندم البته دلیلش این بود که تحمل خواندنش را نداشتم. به نظرم این کتاب بیشتر کتاب سرگمی هست تا یک کتاب علمی و جدی! ادعاهای فراوان بدون مدرک مشخص در کتاب به وضوح دیده میشه. در کتاب  حرف هایی زده شده که به مذاق افراد کوچه و بازار خوش بیاد نه اینکه واقعا علمی باشند. خلاصه خواستم بگم علی رغم معروفیت و عامه پسند بودن، کتاب از نظر استانداردهای علمی به هیچ وجه نمی تونه نمره قبولی بگیره. الان که داشتم این مطلب رو می نوشتم رفتم ویکیپدیا رو هم خوندم دیدم کارشناسان هم با من هم نظرند. روی هم رفته فقط به عنوان یک کتاب سرگمی تا حدی میتونه جالب باشه ولی از نظر علمی تقریبا چیز خاصی برای عرضه نداره.

الآنم هر از گاهی کتاب قوی سیاه نوشته نسیم نیکلاس طالب رو دارم میخونم. تعرفش رو زیاد شنیدم. تمامش کنم در موردش مینوسم.

 

امروز یکی از اقوام که میخواست در طرح مسکن ملی ثبت نام کنه، اومد پیش من تا ثبت نامش رو انجام بدم. یک قسمت بود مربوط به مدارک که باید تمام صفحات شناسنامه و کارت ملی اعضای خانواده رو بارگزاری میکردیم. من تمام مدارک رو اسکن کرده و تبدیل به پی دی اف کردم، رفتم که بارگزاری کنم، تازه متوجه شدم سایت فرمت پی دی اف رو قبول نمی کنه، البته این رو در هیچ جای سایت ننوشته بود! اما بدتر اینکه وقتی من فرمت پی دی اف فرستادم سایت قفل شد و دوباره مجبور شدم از سایت خارج بشم و  دوباره وارد بشم. اینبار مدارک رو دوباره همه را jpg کردم و فرستادم. بعد گواهی سابقه سکونت میخواست که یکی از گواهی های قابل قبولش سابقه بیمه بود. رفتم سایت تامین اجتماعی و سایت تامین اجتماعی سابقه بیمه رو به صورت پی دی اف داد. فکر کردم طبیعی هست که دیگه اینبار سایت در این بخش فایل پی دی اف را قبول کند اما امان از دل غافل! بارگزاری فایل پی دی اف همان و قفل شدن دوباره سایت همان! دوباره مجبور شدم از سایت خارج بشم و یکبار دیگه وارد بشم و بعد برم سایت تامین اجتماعی از صفحه مربوطه پرینت اسکرین بگیرم ببرم نرم افزار paint . بعد که رفتم نرم افزار پینت گفتم عکس صفحه را برای اینکه با کیفیت باشد با فرمت png ذخیره کنم. با خودم گفتم هر چه باشد فرمت png هم فرمت عکس است و هم عکس با کیفیت تر ذخیره میشود و سایت هم قبول میکند (چقدر ما ساده ایم، چقدر ما زود گول میخوریم!!!). اینبار با تصویر سابقه بیمه که فرمت png  داشت وارد سایت شدم و اینبار هم وقتی عکس را بارگزاری کردم باز دوباره سایت قفل شد مجبور شدم دوباره از سایت خارج شدم و  اینبار یک تصویر jpg بی کیفیت از سابقه بیمه ذخیره کردم و بالاخره بعد از یک ساعت و ربع تلاش مداوم تونستم مدارک رو بارگزاری کنم.

این کیفیت سایت نهضت ملی مسکن بود وای به حال خونه هاش!!!

یک توصیه هم به مقامات حکومتی: اغلب نهادهای دولتی یک واحد فناوری اطلاعات  دارند که در اینجور مواقع نهادها کار طراحی سایت و ... رو به این واحدها می سپارند. اما واقعیت اینه که افراد شاغل در بخش های آی تی نهادهای دولتی اغلب افراد ضعیفی هستند. الآن یک برنامه نویسی که کمی سرش به تنش بیارزه خیلی راحت میتونه خودش حداقل ماهی ۲۰ میلیون در بیاره! پس اگر برنامه نویسی داره با حقوق حدود ۱۰ میلیون در بخش دولتی کار میکنه خودتون دیگه میتونید کیفیت کارش رو حدس بزنید. در چنین طرح های ملی به هیچ وجه به این واحدهای آی تی و فناوری اطلاعات نهادهاتون تکیه نکنید. پول یکی از اون ۴ میلیون مسکن ملی رو بدید به چند تا برنامه نویس ۶ دنگ تا بیان یه کار تمیز تحویل ملت بدهند.


عکسی که دارید توی بالا می بینید و نوابغی که توش میبینید من و معلم مون و هم کلاسی هام در  اول ابتدایی ( کلاس اول جیم مدرسه امام محمد تقی (ع) سال ۱۳۶۹) هستند. امروز این عکس رو یکی از هم کلاس های اون دوران برام فرستاد. اسم بعضی از همکلاس ها هنوز یادمون بود:
۱- احمد غلامی
۲- داوود سلیمی
۳- علی قرانی
۴- علیرضا اعلایی
۵- غلامرضا آمره ای
۶- هادی جباری
۷- محسن عبداللهی
۸- حسین جعفری
۹- رسول امیدی
۱۰- علی اکبر شیری
و معلم بزرگوارمون آقای امیر آبادی


از این ده نفری که اسمشون رو اینجا نوشتم:
دو تاشون نانوایی دارند
یکی شون مهندس کامپیوتر هست
یکی شون مهندس برق هست
یکی شون مهندس هسته ای هست.

یکی شون نظامی هست.

یکی شون مهندس عمران هست.

یکی شون پرستار هست.
یکی هم یک زمانی خیاط بود الآن دقیقا نمی دونم اون کار رو  ادامه میده یا نه.
از یکی شون هم اطلاعی ندارم.
 

بقیه افراد توی عکش هم که اصلا دیگه اسمشون رو نمی دونم. ولی هر جا هستند انشاء الله خدا پشت و پناهشون باشه. 
خیلی جالب هست این همه تنوع مشاغل بین کودکانی که 32 قبل با هم تحصیلشون رو از کلاس اول ابتدایی شروع کردند.
تو این پایین هم خودم رو توی عکس مشخص کردم.

 

دیروز حضوری رفتم اداره برق درخواست کنتور بدم.

کارمندش میگه درخواست کنتور غیر حضوری شده و نباید مراجعه کنی و باید تلفن بزنی!

تلفن زدم! در تلفن گفتند باید برای کارشناسی شدن ساختمان 30 هزار تومن بریزی! اما باید یک روز صبر کنی تا لینکش را برایت پیامک کنیم!

امروز خودشون تماس گرفتن و گفتند که سامانه پیامکی شون خراب شده و لینک نمی فرسته، گفتن من یادم باشه که بعد از تعطیلات عید فظر زنگ بزنم و بهشون یادآوری کنم که لینک واریز رو (در صورت درست شدن سامانه ارسال پیامک) برای من بفرستند!

====

به نظرم ما خودمون رو با این سیستم های غیر حضوری مسخره کردیم! اولا که اطلاع رسانی درستی وجود نداره، بنابراین ما باید به صورت حضوری به سازمان مربوطه بریم و بعد ما بگویند به خانه بروید سیستم غیر حضوری است! ثانیا توی سیستم حضوری راحت همونجا ۳۰ تومن میدادم و خلاص میشدم بهتر از این بود که در سیستم غیر حضوری و دولت الکترونیک!!! چند روز منتظر ارسال لینک از طریق پیامک باشم.

 

خوشبختانه ایلان ماسک موفق شد و توییتر رو خرید. آدم بسیار توانمندی هست و به نظرم باعث تحول زیادی در توییتر خواهد شد. این ادم خیلی فراتر از زمان خودش فکر میکنه.

به نظرم سعدی از همه شارعران پارسی گو، شاعر بهتری هست. به نظرم چند تا دلیل داره یکی اینکه سعدی از همه شعرای معروف (مثل حافظ، مولوی یا فرودوسی) احتمالا  باسوادتر بوده، سعدی تحصیل کرده نظامیه بغداد بوده که در زمان خودش بزرگ ترین مرکز علمی دنیا بوده  و دیگر اینکه سعدی دنیا دیده تر بوده و مسافرت های مختلف به نقاط مختلف  باعث افزایش تجربیات سعدی شده بوده و همین موضوع باعث شده که یک نگاه عملگرایانه به جای نگاه آرمان گرایانه در شعر سعدی وجود داشته باشه. به هر حال من سعدی را از بقیه شعرا بیشتر دوست دارم.

 نظر من در مورد منسا نوروز:
اساسا اهمیت نوروز در رفتن زمستان بوده و نه آمدن بهار. نوروز به طور خاص بیشتر در کشورهای هلال بارور (هلال خصیب) جشن گرفته میشه. ناحیه هلال بارور که بیشتر شامل نیمه غربی ایران، شمال عراق ، ترکیه ، شمال عربستان ، فلسطین ، سوریه و اردن میشه. این ناحیه دارای یک ویژگی مهم بوده و اون هم اینکه گندم و حبوبات به طور خودرو در این نواحی رشد میکنن. حبوبات و گندم دارای این ویژگی هستند که میشه اونها رو به طور طولانی مدت نگهداری کرد. همین دسترسی به گندم در ناحیه هلال خصیب منجر به یکجا نشینی و تشکیل اولین روستاها و شهرها شد. در حدود 9 هزار سال پیش در ناحیه هلال خصیب اولین شهرها و روستاها شکل گرفتند یعنی چند هزار سال قبل از سایر مناطق دنیا. این مردم یکجانشین که وابستگی شدیدی به گندم و حبوبات به دست آمده در تابستان داشتند با مشکل بزرگی مواجه بودند و آن مشکل هم زمستان بود. در زمستان دسترسی به غذا عملا از بین میرفت و این افراد که یکجا نشین بودند و شکار هم نمی توانستند بروند فقط باید به ذخیره غذایی خودشان تکیه میکردند. بنابراین زمستان از دو جنبه نرخ مرگ و میر رو در این مناطق به شدت بالا میبرد. یکی کمبود غذا و دیگری به دلیل اینکه اینها یکجا نشین بودند امکان رفتن به مناطق گرمتر (قشلاق) رو نداشتند از سرما هم بسیار آسیب می دیدند. بنابراین هر علامتی که نشان دهنده پایان زمستان برای این مردمان بود بسیار مهم تلقی میشد و جشن گرفته میشد. از جمله یلدا که نوید دهنده افزایش طول روز و در نتیجه دسترسی به گرمای طولانی تر بود و بهار که به منزله دسترسی به غذای بیشتر بود و این یعنی نرخ مرگ و میر کمتر. بعدها در زمان هخامنشیان سراسر هلال خصیب به تصرف هخامنشیان درآمد و با رسمی شدن آیین زرتشت در ایران، آیین قدیمی تر نوروز با آیین زرتشت تلفیق شد و به سراسر امپروطوری هخامنشی گسترش یافت. 
جالب است که هنوز هم در دنیای مدرن احتمال مرگ در زمستان بیشتر از تابستان است ( حدود ۱۰ درصد بیشتر است). به نظرم در گذشته و در ناحیه هلال بارور که اولین گروه از انسان ها یکجا نشین شدند میزان مرگ و میر در زمستان چندین برابر تابستان بوده و رفتن زمستان برای اونها مثل رفتن کرونا برای ما است که نرخ مرگ و میر رو دو برابر کرده. کلا گونه انسان در برابر زمستان ضعیف است و گونه های جانوری که شباهت ژنتیکی فراوانی به انسان دارند هم اغلب در مناطق گرمسیری زندگی میکنند.
https://www.acsh.org/news/2019/07/10/more-people-die-winter-summer-14146
جالب است که ریاضیدان معروف فرانسوی ژورف فوریه هم اعتقاد داشته که هوای گرم بسیار برای سلامتی انسان مفید است و اغلب خودش رو در چندین پتو میپیچیده و در اتاق های بسیار گرم زندگی و کار میکرده.
===
متن بالا با کمی تغییرات پیام من در یک گروه واتس آپی بود.

=====
 

ژاله از برگ گل لاله چکید
عطر گل های اقاقی پیچید
قاصدک همره یک شاپرک بازیگوش
خبر آورد که نوروز رسید

 ساکنان کوچه باغ امید
هم نفسان صبح سپید
مژده مژده بهار رسید
 سرتان سبز دلتان خوش
بخت تان روشن چون روز ، 
نوروز تان پیروز
دکتر پور غلامحسین

این حوض روغن موزه هنرهای معاصر هست. که بیرون ریختن روغنش تو روزهای اخیر کلی سروصدا کرده.
انصافا کی میتونه باور کنه این حوض روغن یک اثر هنری است؟
من هر بار که ماشین رو میبرم تعویض روغنی، بنده خدا صاحب تعویض روغنی یکی از این آثار هنری شگفت انگیز رو خلق میکنه. این دفعه برم پیشش بهش میگم که این روغن سوخته ها رو الکی دور نریز تو یک هنرمند هستی که کشف نشدی.

یادمه چند سال پیش هم یک نفر یک موز خریده بود با چسب زده بود به یک بوم نقاشی و شده بود اثر هنری.

==
بعضی ها رو انگار مجبور کردن هنرمند بشن. خوب بلد نیستی مجبوری؟!!! قدیم طرف یک مناره ای رو کاشی کاری میکرد، یک منبت کاری میکرد، یک ظرف سفالی درست میکرد، یک ایینه کاری میکرد، میشد هنرمند. الآن طرف موز میخره با چسب میزنه به بوم نقاشی یا یک حوض درست میکنه توش یک مقدار روغن سوخته میریزه و میشه اثر هنری!!!

نگاه کنید به این عکس، آخه این چیه ۱۲۰ هزار دلار قیمت خورده. بعضی ها با خرید چه چیزهایی خود نمایی میکنن!!!