به نظر میرسد که جامعه بشری در طول تاریخ طولانی خود، بیش از همه مدیون چنگیزخان مغول هست. تموچین یا همان چنیگز خان (به معنی جنگجوی همیشه پیروز) تونست از ژاپن تا شرق اروپا رو فتح کنه. به علاوه چنگیزخان و جانشینانش انسان های آزاد اندیشی بودند که تلاشی برای تحمیل عقاید خودشون به دیگران نمی کردند. این دو ویژگی یعنی سرزمین پهناور فتح شده توسط مغولان و همچنین آزاد اندیشی اونها باعث شد، تفکر بشری که به طور مستقل در چند جای مختلف در حال رشد بود به طور سیال و بدون هیچ گونه مانعی در سراسر امپراطوری مغول جریان پیدا کنه. حالا چینی ها راحت به پیشرفت های تمدن اسلامی دسترسی داشتند و مسلمانان به پیشرفت های چینی ها. جنگ های صلیبی بی حاصل که حدود ۲۰۰ سال بین مسلمانان و مسحیان در جریان بود با فتوحات مغولان به طور کامل متوقف شد و تحت آزاد اندیشی مغولان فرصتی فراهم شد تا جامعه اروپا با تفکرات جدید آشنا بشه و رنسانس در اروپا رخ بده. بدون چنگیز دنیا حداقل 200 سال از اینی که الآن هست عقب تر میبود.
کانال تلگرام وبلاگ برداشت های من از جهان پیرامون:
https://t.me/math1391
رسید مژده که ایامِ غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظرِ یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر میزند همه را
کسی مُقیمِ حریمِ حَرم نخواهد ماند
چه جایِ شُکر و شکایت ز نقشِ نیک و بد است؟
چو بر صحیفهٔ هستی رقم نخواهد ماند
سرودِ مجلسِ جمشید گفتهاند این بود
که جامِ باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شِمُر ای شمع وصلِ پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
توانگرا دلِ درویشِ خود به دست آور
که مخزنِ زَر و گنجِ دِرَم نخواهد ماند
بدین رَواقِ زَبَرجَد نوشتهاند به زر
که جز نِکوییِ اهلِ کرم نخواهد ماند
ز مِهْربانیِ جانان طمع مَبُر حافظ
که نقشِ جور و نشانِ ستم نخواهد ماند