برداشت های من از جهان پیرامون

بایگانی
آخرین نظرات

مریم میرزاخانی درگذشت. میرزاخان ریاضیدانی بزرگ بود که به سرنوشت بسیاری از نام آوران ریاضی که در سنین پایین درگذشتند مثل ریمان؛ آبل؛ گالوا دچار شد.

انگار همین دیروز بود که خبر موفقیتش در کسب مدال فیلدز رو شنیدم و حالا باید خبر درگذشتش رو منتشر کنم.

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد


روحش شاد.

امروز این خبر رو که مربوط به تصادف یک خودرو با پایه ای مونوریل در قم هست رو خوندم.

برخورد شدید خودرو با ستون‌ منوریل در قم ۳ کشته برجای گذاشت.

راننده خودرو رو می شناختم. ان شالله که روحشون شاد باشه.

------------

گویا در لحظه تصادف حدود 140 کیلومتر بر ساعت سرعت داشتن. اگر این خودرو به جای 140 کیلومتر بر ساعت؛ 100 کیلومتر سرعت داشت؛ شدت تصادف چقدر کاهش پیدا می کرد؟

 وقتی خودرویی که با سرعت v  حرکت می کنه با یک جسم سخت مثل ستون های مونوریل برخورد می کنه میزان تکانه خودرو که برابر حاصل ضرب جرم خودرو در سرعت خودرو هست یعنی mv به صفر میرسه. و اگر این تغییر تکانه مثلا توی t ثانیه اتفاق بیفته و F نیروی وارد بر ماشین باشه. میزان ضربه وارد شده به جسم برابر F.t هست که برابر خواهد بود با تغییر تکانه. پس میزان نیروی وارد بر خودرو برابر میشه با:

F = \frac{{mv}}{t}

وقتی خودرویی با سرعت v با یک مانع خیلی سخت برخورد می کنه، مقدار t رابطه عکسی با سرعت ماشین پیدا می کنه ( تصور کنید در صورت تصادف مثلا قرار هست از سپر جلو تا قسمت فرمان ماشین جمع بشه؛ در این صورت هر چه سرعت بیشتر باشه این سرعت جمع شدگی هم بیشتر میشه) پس روی هم رفته نتیجه می گیریم که در برخورو با یک جسم سخت (مثل پایه های بتنی مونوریل) نیروی وارد به خودرو متناسب با {v^2} است. پس می توانیم بنویسیم.

F = k{v^2}

که در آن k مقداری ثابت است و v سرعت اتومبیل و F نیروی وارد بر اتومبیل است.

حالا ببینیم اگر یک خودرو 140 کیلومتر بر ساعت سرعت داشته باشه نسبت به خودرویی که 100 کیلومتر بر ساعت سرعت داره؛ حین تصادف چقدر بیشتر  صدمه می بینه (نیرو بهش وارد میشه):

\frac{{k{{.140}^2}}}{{k{{.100}^2}}} \approx 2

یعنی شدت صدمه ای که تو سرعت 140 کیلومتر بر ساعت حین تصادف با جسم سخت وارد میشه، دوبرابر شدت ضریه ای هست که با سرعت 100 کیلومتر وارد میشه.

این بندگان خدا هم که تصادف کردن اگر سرعتشون به جای 140 مثلا 100 بود (یعنی تقریبا 30 درصد آرومتر می رفتن) اون موقع نیروی وارد بر خودروشون نصف میشد و به احتمال زیاد الآن زنده بودن. 


یک نکته ای که خیلی مهم هست و باید در نظر گرفت این هست که احتمال مرگ سرنشینان در تصادف خودرو با نیروی وارد بر خودرو رابطه خطی نداره و رابطه ای نمایی داره. یعنی وقتی مثلا نیروی وارد بر خودرویی دو برابر بشه احتمال مرگ سرنشینان 2 برابر نمیشه و عملا بیش از 4 یا 6 برابر میشه. من تو نوشته های آینده وبلاگ به این موضوع می پردازم که رابطه بین سرعت خودرو و مرگ سرنشینان چطور رابطه ای هست . سعی می کنم به کمک داده های تجربی موجود در این رابطه و به کمک تقریب این داده ها با یک تابع مناسب (مثلا درونیابی چند جمله ای!!!) ؛ میزان افزایش شانس مرگ سرنشینان با افزایش سرعت خودرو رو تخمین بزنم.

پ ن:مونوریل قم قرار بود سال 92 افتتاح بشه که هنوز افتتاح نشده؛ علاوه بر اینکه میلیاردها تومن سرمایه شهر توی این پروژه نیمه کاره گیر افتاده؛ حالا باید شاهد تصادفات این چنینی هم باشیم!!!

یک سوال: فرض کنید دو راننده داریم که یکی راننده ماهر هست و دیگری راننده تازه کار؛فرض کنید احتمال تصادف راننده تازه کار 10 برابر راننده ماهر باشه اما راننده تازه کار  با سرعت 40 کیلومتر بر ساعت رانندگی می کنه و راننده ماهر با سرعت 80 کیلومتر؛ شما ترجیح می دید سوار ماشین کدومشون بشید؟

یکی از خوانندگان وبلاگ این کامنت رو برای من گذاشته:

"چندسال پیش یکی از دوستان قدیمی مون ب خواهرم پیشنهاد شرکت در قرعه کشی خونگی شو داده بود

گفته بود فقط شرط داره و همه اعضاء پذیرفتن! و اینه که همه در اولین قسط قرعه کشی باید دوبرابر مبلغ رو بپردازن
و هیچ قرعه کشی نمیشه در اولین قسط! 
گفته بود دلیلش اینه ک قرار گذاشته با اعضا ک اولین قرعه بدون قرعه کشی برای خودش باشه و خودشم در قرعه کشی بود
و چون نمیدونه ک اعضا خوش حسابن یا نه اون قسط دوم ک دارن میدن درواقع دیرکرد احتمالی جریمه اقساطشونه چون اعضا با دیرپرداخت کردن اقساط علاوه برابنکه اگر اسمشون در میومد ، وی شماره شونو دوباره مینداختن و قرعه کشی تکرار میشد ، جریمه نقدی کمی هم ب ازای هر روز دیرکرد پرداختشون منظورمیشد!
خب بنظرمن طرح هوشمندانه و کاسبانه ای هست!
ایشون اولین اقساط مردمو خودش بدون قرعه برمیداشت! این یعنی سواستفاده از موقعیت و اینکه هدفش از برگزاری قرعه کشی فقط و فقط سودی بود که عایدش میشد ولی ب مردم میگفت که کاربسیار درستیه!
از این بگذریم
با گذشت چن سال افراد دیگه ای واقعا بدون سواستفاده و با هدف یک نوع پس انداز قرعه کشی خانگی برگزار میکنن
ولی من کمی بدبینم!
چون دو نوع افراد شرکت کردن
افرادی ک فک میکنن با شرکت در قرعه کشی خودشونو از سود وام خلاص کردن ک بنظرم احمقانه ست
اخه وامی ک بانک الان یا چن ماه دیگه فوووقش 1سال دیگه میده ارزشش خیلی فرق داره با اینکه مثلا 2سال دیگه اسمشون در قرعه کشی دربیاد! 
دوم افرادی ک با هدف پس انداز شرکت میکنن 
در هر صورت بنظرم افراد در حال ضرر کردن هستن مگر اینکه....؟
مگر اینکه در مرتبه ای از برگزاری قرعه کشی اسمشون دربیاد ک ارزش پولشون کمتر از قبلش نباشه
واقعا فکرمو مشغول کرده
میدونم ب شرایط زیادی از جمله وضعیت اقتصادی، سیاسی کشور بستگی میتونه داشته باشه اما این مهمه ک بتونم بطور کلی بگم ک مثلا قرعه کشی که 50 قسط داره یعنی درصورت برگزاری هر مرتبه در هرماه 50 ماه طول میکشه من تا چندمین قسط اسمم بهتره در اومده باشه؟ چون عملا بعد از اون دیگه بنظرم ارزشی نخواهد داشت"
------------------------------------------------

برای پاسخ به این کامنت برای اینکه خیلی کار رو پیچیده نکنم من یک مصداق خاص رو در نظر می گیرم. فرض کنید شما در یک قرعه کشی خانگی به صورت گفته شده در کامنت شرکت می کنید به این صورت فرض کنیم 50 نفر در قرعه کشی شرکت می کنن که هرکدوم از اعضا در هر ماه یک میلیون تومان باید پرداخت کنن وکسی که اسمش در قرعه کشی در بیاد برنده 50 میلیون تومان کل اون ماه میشه. البته در طی 50 ماه هرکس یک و فقط یک بار میتونه انتخاب بشه. مسلما کسانیکه اسم هاشون در قرعه کشی های اولیه در بیاد سود می کنن و کسانیکه در قرعه های آخری اسمشون در بیاد ضرر می کنن. سوالی که مطرح هست اینه که تا نفر چندم سود می کنن؟
حالت الف) فرض کنید مسئول برگزاری هم مثل سایر شرکت کننده ها تو قرعه کشی شرکت کنه و امتیاز خاصی نداشته باشه:
در حال حاضر بانک ها چیزی در حدود 20 درصد سود میدن اگر ما این رو مبنا قرار بدیم سود ماهانه میشه:
r = \frac{{0.2}}{{12}}
اگر شخصی بخواد سود کنه در این قرعه کشی باید ارزش فعلی 50 میلیونی که میبره (مثلا در قرعه کشی s ام) باید از ارزش فعلی پول هایی که پرداخت می کنه بیشتر باشه . با توجه به فرمول ارزش  خالص فعلی  داریم:
\frac{{50}}{{{{(1 + r)}^s}}} \ge \sum\limits_{i = 1}^{50} {\frac{1}{{{{(1 + r)}^i}}}}  \to


{(1 + r)^s} \le \frac{{50}}{{\sum\limits_{i = 1}^{50} {\frac{1}{{{{(1 + r)}^i}}}} }} = {\rm{1}}{\rm{.48}} \to

{\rm{s}} \le \frac{{Ln(1.48)}}{{Ln(1 + r)}} = {\rm{23}}{\rm{.78}}

,  و این یعنی با این شرایط 23 نفر اول که اسمشون در قرعه کشی در میاد عملا سود می کنن و بقیه ضرر!!! یعنی در حدود 46 درصد افراد سود  می کنن و بقیه ضرر!!!
 در این صورت امید ریاضی ورود به این قرعه کشی صفر هست یعنی:

\sum\limits_{s = 1}^{50} {\left( {\frac{{50}}{{{{(1 + r)}^s}}} - \sum\limits_{i = 1}^{50} {\frac{1}{{{{(1 + r)}^i}}}} } \right)} \left( {\frac{1}{{50}}} \right) =

\sum\limits_{s = 1}^{50} {\left( {\frac{{50}}{{{{(1 + r)}^s}}}} \right)} \left( {\frac{1}{{50}}} \right) - \sum\limits_{s = 1}^{50} {\left( {\sum\limits_{i = 1}^{50} {\frac{1}{{{{(1 + r)}^i}}}} } \right)} \left( {\frac{1}{{50}}} \right) =

\sum\limits_{s = 1}^{50} {\left( {\frac{1}{{{{(1 + r)}^s}}}} \right)}  - \sum\limits_{i = 1}^{50} {\frac{1}{{{{(1 + r)}^i}}}}  = 0

 یعنی با اینکه احتمال ضرر هر فرد 54 درصد هست اما چون میزان سودی که افراد غیر ضرر کرده میبرن بیشتر هست. بنابراین در نهایت امید ریاضی ورود به چنین قرعه کشی صفر میشه و این یعنی از نظر ریاضی ورود به چنین قرعه کشی هایی در نهایت نه سود داره و نه زیان!!! 

-----------
حالت ب) اما حالتی رو در نظر بگیرید که در ابتدا گفته شده و اونم اینکه مسئول برگزاری بخواد پول قرعه کشی اول رو برای خودش برداره و برای پوشش ریسک مربوط به عدم پرداخت ها در اینده در ماه اول افراد مجبور باشن 2 برابر پرداخت کنن. در این صورت اول ببینیم از 49 نفر باقیمانده ( به جز خود مسول برگزاری) چند نفر میتونن سود کنن:
با توجه به فرمول ارزش فعلی دارایی داریم: اگر افراد بخوان تا ماه s -ام سود کنن :
\frac{{50}}{{{{(1 + r)}^s}}} \ge \sum\limits_{i = 1}^{49} {\frac{1}{{{{(1 + r)}^i}}}}  + \frac{1}{{(1 + r)}} \to

{(1 + r)^s} \le \frac{{50}}{{\left( {\sum\limits_{i = 1}^{50} {\frac{1}{{{{(1 + r)}^i}}}} } \right) + \frac{1}{{(1 + r)}}}} = {\rm{1}}{\rm{.45}} \to

{\rm{s}} \le \frac{{Ln(1.45)}}{{Ln(1 + r)}} = {\rm{22}}{\rm{.81}}

با توجه به اینکه در ماه اول قرعه کشی انجام نمیشه در این صورت 21 نفر از 49 نفر یعنی تقریبا 43 درصد افراد سود میکنن و 57 درصد ضرر . (در بین اون 49 نفر و گرنه مسول برگزاری که قطعا سود می کنه!!!). و امید ریاضی برای 49 نفر حاضر در قرعه کشی میشه:
\sum\limits_{s = 2}^{50} {\left( {\frac{{50}}{{{{(1 + r)}^s}}} - \sum\limits_{i = 1}^{49} {\frac{1}{{{{(1 + r)}^i}}} - \frac{1}{{(1 + r)}}} } \right)} \left( {\frac{1}{{50}}} \right) =  - 0.861
یعنی در این حالت به طور متوسط هر کدوم از اون 49 نفر به طور متوسط 861 هزار تومن ضرر میکنن!!! یا به عبارت دیگه (با توجه به اینکه هرگز پول از بین نمیره و فقط از افرادی به افراد دیگر منقل میشه،  میشه نتیجه گرفت ) مسئول برگزاری قرعه کشی در هر ماه 861 هزار تومان سود می کنه!!! البته این سود بدون ریسک هم نیست و مسئول برگزاری زمانیکه مثلا یکی از اعضا تو ماه دوم برنده بشه و پولا رو ورداره بره و دیگه نخواد تو قرعه کشی شرکت کنه باید پاسخگوی بقیه باشه.

ولی روی هم رفته اگر قرار باشه مسئول برگزاری بدون قرعه کشی توی ماه اول برنده باشه از نظر ریاضی شرکت در چنین قرعه کشیی به صلاح نیست وضرر داره!!! مگر در دو حالت:
1- خود فرد شرکت کننده مسول برگزاری باشه و از افراد شرکت کننده به اندازه کافی تضمین گرفته باشه که حتما تو قرعه کشی شرکت کنن.
2- فردی که کلاهبردار باشه و با خودش تصمیم گرفته باشه هر موقع برنده شد پولا رو ورداره بره و دیگه پیداش نشه.
به جز این دو حالت شرکت تو این قرعه کشی ها ضرر هست.


فرض کنید که یک جاده تقریبا خالی و صاف جلوی شما هست و شما می تونید با هر سرعتی خواستید توش رانندگی کنید تا به مقصد برسید. سوالی که مطرح هست اینه که با چه سرعتی رانندگی کنیم تا زمانیکه به مقصد می رسیم کمترین میزان سوخت رو مصرف کرده باشیم؟

اگر با سرعت کم رانندگی کنید مصرف سوختتون پایین میره ولی چون در واحد زمان طول کمتری رو طی می کنید در نهایت مصرف بنزینتون میره بالا و اگر با سرعت خیلی زیاد هم رانندگی کنید بازهم مصرف بنزینتون میره بالا.

وقتی خودرویی در حال حرکت هست؛ دو عامل کلی باعث مصرف سوخت میشه؛ یکی موتور و فعل و انفعالاتی که داخل و اون صورت میگیره که این عامل به سرعت خودرو ربطی نداره، چرا که اگر خودرو ساکن و روشن هم باشه باز فعالیت موتور باعث مصرف بنزین میشه و عامل بعدی هم مقاومت هواست که اتفاقا با افزایش سرعت خودرو مقدار مقاومت هوا هم افزایش پیدا می کنه. اما چه رابطه ای بین مقاومت هوا و سرعت خودرو هست. مولکول های هوا رو تعدادی سنگ کوچیک تصور کنید وقتی خودرویی حرکت می کنه با این مولکول ها برخورد می کنه؛ وقتی سرعت خودرو رو دو برابر کنیم اولا تعداد برخوردها در واحد زمان دو برابر میشه و ثانیا شدت برخورد هم دو برابر میشه؛ پس نتیجه می گیریم میزان مقاومت هوا با مربع (توان 2) سرعت متناسب هست. بنابراین با این دوموضوع میشه فرمول زیر رو برای مصرف سوخت یک خودرو در طی یک ساعت ارائه داد:

F = u.{v^2} + s

که F میزان مصرف سوخت در هر ساعت و v سرعت خودرو است، s و u  پارامترهایی هستن که باید بعدا تخمین یزنیم.

هدف ما این هست که میزان مسافت طی شده در هر ساعت رو نسبت به مصرف سوخت ماکزیمم کنیم و در واقع می خواهیم v را طوری به دست بیاریم که  تابع g(v) = \frac{v}{{u.{v^2} + s}} ماکزیمم بشه. از این تابع نسبت به v مشتق می گیریم و با برابر صفر قرار دادن مقدار مشتق؛ اکسترمم این تابع رو به دست میاریم:

\begin{array}{l}
g'(v) = \frac{{u.{v^2} + s - 2u.{v^2}}}{{{{(u.{v^2} + s)}^2}}} = 0 \to \\
v = \sqrt {\frac{s}{u}} 
\end{array}


حالا سعی می کنم با اطلاعات موجود و به صورت تقریبی s و u تخمین بزنم.

خودروهای داخلی اغلب با سرعت 100 کیلومتر بر ساعت در طی یک ساعت در جاده حدود 6 لیتر مصرف بنزین دارن. تخمین من اینه که همین ماشین با سرعت 50 کیلومتر بر ساعت؛ برای طی 100 کیلومتر حدود 7 لیتر بنزین نیاز داره (براساس مصرف ماشین خودم!!!) و چون با سرعت 50؛ نیاز به 2 ساعت هست که 100 کیلومتر طی بشه پس نتیجه می گیریم با سرعت 50 در هر ساعت حدود 3.5 لیتر بنزین مصرف میشه, با این اطلاعات  s و u  رو تخمین می زنیم.

\begin{array}{ccccccccccccccc}
{6 = u.{{(100)}^2} + s}\\
{3.5 = u.{{(50)}^2} + s}
\end{array} \to \left\{ {\begin{array}{ccccccccccccccc}
{u = {\rm{0}}{\rm{.000333}}}\\
{s = {\rm{2}}{\rm{.667}}}
\end{array}} \right.

 با این اطلاعات حالا میشه سرعت بهینه خودرو رو تعیین کرد که میشه:


v = \sqrt {\frac{s}{u}}  = {\rm{89}}{\rm{.45278185}} \approx 90

یعنی بهترین سرعت برای حرکت خودرو حدودا 90 کیلومتر بر ساعت است.

با سرعت 90 کیلومتر در ساعت حدود 5.4 لیتر بنزین در ساعت مصرف میشه (مقدار F رو در سرعت 90 در نظر  بگیرید) و با سرعت 120 کیلومتر در هر ساعت حدود 7.5 لیتر بنزین در ساعت مصرف میشه یعنی یک ساعت رانندگی با سرعت 120 کیلومتر بر ساعت حدود 40 درصد مصرف بنزین رو افزایش میده اما زمان رسیدن به مقصد رو تنها 25 درصد کاهش میده.

پ ن:چون تخمین های من همه حدودی بود در عمل و برای ماشین های مختلف میشه گفت سرعت در بازه  85 تا 95 کیلومتر بر ساعت  سرعت بهینه محسوب میشه.

امام علی علیه السلام : بزرگوار نیکوکاری های خود را دینی به گردن خود می داند که باید بپردازد و فرومایه احسان های گذشته خود را دینی به گردن دیگران می داند که باید پس بگیرد. میزان الحکمه جلد 10 صفحه 99


منبع: کانال تلگرام دکتر بازرگان 

توی چند روز اخیر امار بازدید کننده های وبلاگم یهو تقریبا 5 برابر شده؛ امروز رفتم به قسمت گزارش های آماری دیدم که خیلی ها با سرچ کلمه گریگوری پرلمان به وبلاگ من اومدن؛ و این خیلی برای من عجیبه!!! یعنی پرلمان یهو اینقدر مهم شده؟!!!

یه چیزی این وسط عجیبه ولی من نمی دونم اون چیه؟

سایت تابناک این خبر رو منتشر کرده: آیا یک زن تروریست ها در مجلس همراهی می کند؟

سایت تابناک براساس چند ثانیه اول فیلمی که تروریست ها از داخل مجلس تهبه کردن  و لحظه باز شدن در؛ میگه میشه حدس زد که احتمالا یک زن همراه تروریست ها بوده. اما چطور میشه این فیلم رو با دقت بیشتری بررسی کرد؟

چیزی که الآن تو دست هست یک فیلم کوتاه هست؛ و هر فیلم چیزی نیست جز یک تعداد عکس و در واقع ما تعدادی عکس داریم؛ اگر تعداد این عکس ها بیشتر بود مثلا 10 برابر بود اون وقت این فیلم 24 ثانیه ای تبدیل به یک فیلم 240 ثانیه ای میشد و در این صورت میشد با دقت بیشتری بررسیش کرد.و مثلا 2 ثانیه اول فیلم تبدیل به یک فیلم 20 ثانیه ای میشد.

این کار رو به کمک درونیابی مثلا درونیابی هرمیت یا اسپلاین ها به راحتی میشه انجام داد. در واقع ما به تعداد عکس داریم و هر عکس رنگی از نظر ریاضی چیزی جز یک ماتریس 3 لایه نیست. خوب پس ما تعدادی ماتریس داریم. حالا می تونیم به کمک اسپلاین ها  یا درونیابی هرمیت و یا حتی لاگرانژ بین هر دو ماتریس متوالی  10 ماتریس دیگه اضافه کنیم طوری که تعدادماتریس های ما 10 برابر بشه،در این صورت ما می تونیم این فیلم 24 ثانیه ای رو به یک فیلم 240 ثانیه ای تبدیل کنیم که بشه با دقت بیشتری بررسیش کرد. 

البته ما باید برای هر پیکسل از هر کدام از ماتریس هامون یک مسئله درونیابی بنویسیم و اگر تصاویر ما مثلا 200در200 پیکسل باشن و رنگی نیاز هست:

3*200*200 =120000 مسئله درونیابی حل بشه تا بشه این کار رو کرد.

من برای راحتی ساده ترین کار ممکن رو انجام دادم و از درونیاب خطی بین هر دو تا ماتریس استفاده کردم (درونیاب خطی ساده ترین هست اما بهترین روش نیست!!!). و با این روش اون لحظه خیلی کوتاه که در باز میشه رو 10 برابر طولانی تر کردم.

فیلم لحظه باز شدن درب رو که من با روش ریاضی درست کردم (و احتمالا نرم افزارهای ویرایش ویدویو هم با روشی مشابه کار من این کار رو می کنن) می تونید از اینجا دانلود کنید. ( من کیفیت ویدیو رو مقداری پایین اووردم تا حجم فایل کم بشه)

دانلود

فیلم اصلی رو هم می تونید اینجا ببنید.


نکته : داخل کلاس های درسی ما هر چی از اهمیت سرعت الگوریتم ها در آنالیز عددی صحبت می کنیم دانشجوها خیلی به این موضوع اهمیت نمی دن؛ علتشم اینه که وقتی داریم مثلا یک مسئله درونیابی منفرد رو حل می کنیم خیلی فرقی نمی کنه مسئله تو یک ثانیه حل بشه یا یک هزارم ثانیه، اما اگر قرار باشه 120 هزار مسئله درونیابی رو حل کنیم اینجا دیگه کاملا تفاوت زمان ها مهم میشه الگوریتمی که یک مسئله درونیابی رو توی یک هزارم ثانیه حل کنه؛ 120 هزار مسئله رو تو 120 ثانیه (دو دقیقه) حل می کنه ؛ اما الگوریتم دیگه توی 120 هزار ثانیه (تقریبا یک و نیم روز)!!! و اگر به فرض یخوان از چنین کاری برای یه دست اووردن اطلاعات از فیلم استفاده کنن تو یک و نیم روز احتمالا تروریست زن همکار از کشور فرار کرده!!!!



این صحبت های آقای مژدهی آذر؛ رئیس انجمن داروسازان کشور جالب هست:

"رییس انجمن داروسازان ایران در ادامه صحبت‌هایش درباره مهم‌ترین چالش داروخانه‌داران و داروسازان در کشور، گفت: مهم‌ترین چالشی که در حال حاضر با آن مواجهیم، این است که توجهی به نظر اتحادیه‌های صنفی به طور عام و انجمن داروسازان ایران به طو خاص نمی‌شود و به نظرات نمایندگان ما در مسائل بها داده نمی‌شود.


مژدهی‌آذر با اشاره به پیشنهادی که درباره تاسیس داروخانه‌ها در مجلس ارائه شده اشاره و اظهار کرد: در این پیشنهاد اعلام کرده‌اند که فاصله میان داروخانه‌ها از بین برود و هرکس بتواند در هر کجا که خواست داروخانه بزند، آن هم بدون در نظر گرفتن نرم جمعیتی و تعداد جمعیتی که برای تاسیس داروخانه در نظر گرفته می‌شد. حال باید دید وزارت بهداشت در مقابل این پیشنهاد چه واکنشی نشان می‌دهد.
وی با بیان اینکه چنین اقدامی بسیار نسنجیده است، گفت: باید اجازه دهیم که در این تصمیم‌گیری‌ها نماینده صنف نظر دهد؛ چرا که ما می‌خواهیم داروی مردم در شرایط بسیار خوبی به بیماران ارائه شود و اقدامات علمی دیگری را هم انجام دهیم. اما چنین پیشنهادات نسنجیده و نپخته، نظم دارویی در کشور را بهم می‌زند و تبعات منفی زیادی برای مردم، داروسازان و کسانی که به دارو نیاز دارند در پی دارد."
----------------------------------------------------------

الآن توی هر خیابان و کوچه ای چندین سوپر مارکت هست؛ بنابر اظهارت رئیس انجمن داروسازان باید نتیجه بگیریم که نظم توزیع مواد غذایی بهم ریخته!!!
این آقا فقط نگران این هست که داروسازان جوان تازه فارغ التحصیل نیان نونش رو آجر کنن و دست به این توصیه های عجیب و غریب می زنه. متاسفانه چند نهاد مثل کانون وکلا و انجمن داروسازان فقط به فکر منافع خودشون هستن و به شدت عرصه رو بر نیروهای جدید تنگ می کنن.
من مطمئنم اگر تعداد داروخانه ها زیاد بشه؛ منافع خیلی زیادی برای مردم داره؛ همین الآن چون تعداد سوپرمارکت ها زیاد هست باعث شده توی تمام محلات و در هر ساعت از شبانه روز و حتی روزهای تعطیل بشه مواد غذایی رو تهیه کرد؛ در حالیکه در مورد دارو اینطور نیست!!! در حالیکه دارو خیلی ضروری تر از مواد غذایی هست. تو روزهای تعطیل معدود داروخانه های شبانه روزی خیلی شلوغ میشن!!! اگر تعداد داروخانه ها زیاد بشه اونها هم مثل سوپر مارکت ها میشن و همیشه در دسترس خواهند بود، مضاف بر اینکه چون خلوت تر میشن؛ مشتری داروخانه راحت تر می تونه با دکتر داروساز در مورد عوارض داروها مشورت و صحبت کنه.


این روزها هر وقت که فرصت کنم؛ کتاب سفرنامه جهانگرد ایتالیایی پیترو دلاواله که در زمان سلطنت شاه عباس  به ایران اومده و خاطراتش رو به صورت نامه نوشته رو می خونم. 

در جریان یکی از لشکرکشی های شاه عباس تعدادی از سپاهیان شاه کنار روستایی اردو میزنن و مشغول استراحت میشن. و اسب ها و شترهای خودشون رو در اطراف چادرها رها می کنن و این حیوانات هم به مزرعه های اهالی روستا آسیب می رسونن. اهالی روستا شکایت به شاه می برن و شاه عباس دستور میده تمامی این افراد رو  که در بینشون حتی نوازندگان مخصوص شاه هم بودن رو به زندان بندازن. به علاوه فریدون خان حکمران استرآباد رو به جرم اینکه میوه ای از درخت باغی چیده و بهای اون رو نپرداخته بود, به دستور شاه تیری در بینی اش فرو می کنن و سوار اسب می کنن و با صورت خون آلود در وسط اردو می چرخوننش تا درس عبرتی برای بقیه بشه!!!

سوال:" لطفا درباره ی تفاوت دوره ی ارشد و دکتری و مقایسه ی میزان سختی اونها کمی توضیح بدید. و اینکه آیا به نظرتون میشه در این دوره ها همزمان کار هم کرد؟ (برای یک آدم با هوش متوسط) و اینکه الان شغل مناسب و دانشگاه متوسط در اولویت هست یا دانشگاه عالی دکتری گرفتن بدون کار همزمان !!؟؟

متشکرم"
____________________

در مورد تفاوت دوره ارشد و دکتری: دوره ارشد تقریبا نصف دوره دکتری طول می کشه و سن افراد هم تو دوره ارشد اغلب پایین تر هست (و در نتیجه نیاز مالیشون هم کمتر هست). تو سال های اخیر با افزایش شدید ظرفیت ارشد کیفیت این دوره ها هم به شدت پایین اومده و دیگه دانشگاه ها انتظار چندانی از دانشجویان ارشد ندارن. همین که دانشجو بیاد و یه مقاله رو ترجمه !!! کنه و بعد بذارتش تو پایان نامه (تو اغلب دانشگاه ها) کافیه برای ارشد!!!

اما به هر حال دکتری در شرایط فعلی هنوز نسبتا یک برنامه جدی هست؛ و انتظار اینه که یک فارغ التحصیل دورع دکتری مقاله ISI چاپ کنه؛ و خیلی نمیشه مثل دوره ارشد سرسری یه مدرک گرفت و باید جدی تر توش تلاش بشه. تو اغلب موارد چون سن دانشجوهای دکتری بالاتر از ارشد هست کمتر می تونن رو حمایت های مالی خانواده حساب کنن  و باید یه جورایی خرج خودشون رو در بیارن؛ و مشکلات مالی اغلب برای دانشجوهای دکتری پر رنگ تر از دانشجوهای ارشد است.
همزمان با ارشد و دکتری میشه کار کرد اما به دلیل بالا بودن بیکاری در کشور؛ اغلب یه جورایی کار کردن تو این دوره ها بیگاری محسوب میشه و میزان حقوقی که داده میشه اصلا متناسب با زحمتی که افراد میکشن نیست. به علاوه فشار زیادی هم به افراد میاد هم باید کار کنن و هم باید درس بخونن.
تودوره دکتری میشه مطالب خیلی زیادی یاد گرفت؛ نه اینکه این مطالب آموزش داده میشن, بلکه به اون دلیل که شخص مجبوره یه مطالبی رو یاد بگیره و همین اجبار باعث میشه مطالب زیادی رو یاد بگیره.
 
در مورد اینکه:" الان شغل مناسب و دانشگاه متوسط در اولویت هست یا دانشگاه عالی دکتری گرفتن بدون کار همزمان " 

اگر هدف اینه که بعد از دکتری به عنوان عضو هیئت علمی به استخدام دانشگاهی در بیایید؛ در شرایط فعلی این گزینه خیلی دور از دسترس هست و آینده اغلب دانشجوهای دکتری که با این هدف وارد دوره دکتری میشن مبهم هست. اگر هدف شما اینه؛ به نظر من شغل مناسب و دانشگاه متوسط در اولویت هست.

اما  اگر هدف از تحصیل دکتری؛ به دست اووردن تجربه علمی بیشتری برای کاری غیر از هیئت علمی هست؛ دانشگاه خوب این مزیت رو داره که فرصت شبکه سازی بیشتری به فرد میده و شخص می تونه خیلی بیشتر از نظر علمی رشد کنه. بر عکس تصور خیلی ها که فکر می کنن تو دوره دکتری خیلی مطالب تخصصی هست و خوندنش  برای بازار کار به درد نمی خوره؛ من نظر دیگه ای دارم؛ متاسفانه کیفیت اموزش تو مقطع لیسانس تو ایران خیلی پایین هست و اغلب افراد تو لیسانس چیزی یاد نمی گیرن (به خصوص تو سال های اخیر که اینطور شده و به جز دانشجوهایی که خودشون تلاش ریادی می کنن بقیه چیزی یاد نمی گیرن و فقط یه مطالبی رو حفظ می کنن  شب امتحان  و میرن  امتحان میدن) و تازه تو مقطع تحصیلات تکمیلی هست که چیزهایی رو که قبلا باید تو لیسانس یاد می گرفتن رو شروع می کنن به یاد گیری. اغلب افراد نرم افزارهای تخصصی رشته شون و زبان و ... رو تازه تو دوره دکتری یاد می گیرن!!! در این صورت دکتری خوندن تو یه دانشگاه خوب ( و از اون مهم تر تحت نظر یه استاد راهنمای با سواد و با انگیزه) می تونه یه گام بلند به سمت موفقیت های کاری بعدی باشه. البته یه نکته مهم هم این است که سوال کننده پرسیدن شغل مناسب و دانشگاه متوسط؛ من نمی دونم منظور از شغل مناسب چی هست؛؟ ولی اگر وافعا مناسب هست دیگه چه نیازی یه دکتری خوندن هست. بچسبید به همون شغل و اگر عاشق علم !!! هم هستید, خودتون هر چه قدر دوست دارید پیش خودتون  (به تنهایی) درس بخونید و لذت!!! ببرید؛ بیکارید میرید دکتری!!!!

----------------
نکات کلی در مورد دوره دکتری:
1-  افراد بعد از ورد به دکتری به خصوص بعد از آزمون جامع دیگه سنشون از 28-27 سال فراتر رفته  و کم کم می بینن دو ستانشون که چه بسا از اون ها ضعیف تر هم بودن درگیر کار و زندگی معمولی شدن در حالیکه اینها هنوز مشغول درس و امتحان هستن این باعث میشه اغلب دانشجوهای دکتری حداقل در مقاطعی از تحصیل شون دچار یاس و افسردگی بشن!!!
2- یه تفاوت جدی دوره دکتری از نظر درس خوندن با مقاطع قبلی اینه که کلا همه چیزش دست خودته؛ هر وقت خواستی درس می خونی و روی رساله ات کار می کنی و اکر حوصله هم نداشتی می گیری می خوابی!!! کسی کاری به کارت نداره!!! البته اگر کسی بخواد خیلی بی خیالی طی کنه خیلی راحت می تونه دوره دکتراش طولانی بشه و به 6-7 سال هم بکشه و تبدیل به یک زجر روحی تمام عیار براش بشه.
-------------------------
اگر بخوام خلاصه نظرم رو بگم اینه که: " اگه کار مناسبی دارید و یا می تونید پیدا کنید" به همون کار بچسبید. و دنبال دکتری نرید چه دانشگاه خوب و چه دانشگاه بد.
اما اگر ارشد خوندید و بیکارید و روز هاتون داره یکنواخت و به بطالت می گذره برید و دکتری رو شروع کنید؛ هم چیزهای جدیدی توش یاد می گیرید؛ هم دوستان و شرایط این دوره ممکنه کمک کنه که کاره مناسبی شاید!!! پیدا کنید هم برای چند سال از شر افسردگی بیکاری خلاص میشید."